صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

وضعیت و کارنامه‌ی رزمندگان گم‌نام؛ معرفی کتاب «جنبش زنان (فمینیسم)»

وضعیت و کارنامه‌ی رزمندگان گم‌نام؛ معرفی کتاب  «جنبش زنان (فمینیسم)» نویسنده: محمد باقریان

آیا تاریخ در ثبت رویدادها ناعادلانه عمل کرده است؟ آنچه در نگرش تاریخی ثبت و روایت شده، تحت تأثیر بینش و قضاوت مردسالارانه بوده؟ آیا زنان، کارکردها و دستآوردهایشان در تاریخ پنهان و مسکوت باقی مانده؟ آیا تاریخنگار بیطرف وجود دارد که بدون پیشداوری رویدادها را ثبت و روایت کند؟
محتوای کتابِ «جنبش زنان (فمینیسم)» در ارتباط به پرسشهای بالا پاسخ ارائه کرده است و در این کتاب تلاش شده تا آنچه را که مربوط به سرنوشت، وضعیت و جایگاه زنان است و از چشم تاریخ بهصورت آگاهانه و ناآگاهانه پنهان باقیمانده، روایت کند. کتاب توسط خانم آندره میشل، جامعهشناس و محقق برجسته فرانسوی نوشته شده و خانم دکتر هما زنجانی زاده به فارسی برگردان نموده است.
پیش از اینکه بیشتر در مورد کتاب و محتوای آن بحث کنیم، یادآوری یک نکته ضرور به نظر میرسد. آن نکته اینکه، در کشورما، هیچ متن و کتابی نوشته نشده است که در آن بهصورت منظم و روشمند به مطالعه و ثبت وضعیت زنان پرداخته باشد. ممکن بهصورت نامنظم، کوتاه و پراکنده کارنامههای زنان در رسانههای دیداری، شنیداری و چاپی روایت شده باشد و همچنان شماری از متن و مقالههای کوتاه نگارش یافته باشد؛ اما کار گسترده و اساسی در این بخش صورت نگرفته و جای آن بسیار خالی است. انتظار میرود که خوانش و مطالعه کتابهای چون «جنبش زنان» برای ما الگو شود تا ما هم با الگوگیری از دیگران به کندوکاوی مجدد در دل تاریخ بپردازیم و سرنوشت دردناک زنان را در جامعهی ما به کاوش بگیریم. اگر این کار صورت نگیرد، همهی آنچه که توسط زنان در طول تاریخ در جامعهی ما صورت گرفته و هرآنچه که برسر زنان آمده است، به زبالهدان تاریخ رفته و فراموش میشود. چنانچه همین اکنون، ما شناخت و اطلاعاتی درخور از تاریخ جامعهی خود ما در مورد زنان وضعیت آنان نداریم. من باورمندم که هرکجا سرکوب است، مبارزه و واکنش هم هست. در طول تاریخ کشور ما، زنان همواره با ستم و سرکوب روبهرو بوده اند و در مقابل این وضعیت کنش و واکنشهای قابل توجه داشته اند. اگر روایت دقیقی از جاندادنها و جانفشانیها، مبارزههای پیدا و پنهان این زنان وجود میداشت، برای نسل امروز ما کمک کننده بود؛ اما حیف که سرنوشت و تاریخ زندگی و کارنامههای زنان در سرزمین ما همواره پنهان و ناپیدا باقیمانده است.  در نهایت آرزومندم که کتاب «جنبش زنان» این انگیزه و اراده را در درون ما ایجاد کند تا به بازخوانی و روایت وضعیت زندگی و کارنامهی زن در طول تاریخ جامعهی خودما بپردازیم.
برگردیم به کتاب «جنبش زنان». این کتاب به بررسی « وضعیت زن و زندگیاش» در طول تاریخ جامعهی غرب پرداخته. خانم میشل حتا به دوران پیش از تاریخ؛ یعنی دوران دیرینه سنگی و نوسنگی به مطالعه میپردازد و از آن دوران شروع میکند و تا قرن بیستم ادامه میدهد. در این دورهی طولانی از زندگی بشر، فقط و فقط وضعیت زندگی زنان را بررسی میکند. نشان داده میشود که زنان چگونه در طول تاریخ مبارزه کرده اند تا به وضعیت امروزی رسیده است. مترجم در مورد ترجمه کتاب میگوید که: « ترجمه این کتاب به این هدف شروع شد که نشان داده شود، دستآوردهای زنان غرب،هدیهای از جانب مردان نبوده است و زن غربی برای به دستآوردن حقوق انسانی و اجتماعی خود رنجهای بسیاری را متحمل شده است و شاید بتوان گفت این کتاب «رنجنامه زن غربی» است». (یادداشت مترجم)
از لابلای سخنان نویسنده در مقدمه روشن میشود که او مقتد است که تاریخ با نگرش مردسالارانه نوشته شده است. وضعیت زنان و زندگی شان در تاریخ پنهان و مسکوت باقی مانده. تاریخ همواره در نمونه و چشم دیدهایش مردان و زندگی آنان را دیده وروایت کرده، نه از زنان را. خانم میشل باورمند است که بسیاری از پژوهشگران و تاریخنگاران با پیشداوریها و ذهنیتهای مردسالارانه به جستوجو و تحقیق پرداخته است؛ به همین جهت وضعیت زنان یا دیده نشده است و یا اگر دیده شده، با تکرار قالبهای ذهنی مردسالارانه بوده و این روایتها نادقیق است. نویسنده مدعی است که برای روشن کردن وضعیت زنان در طول تاریخ جوامع غربی به سراغ منابعی رفته است که ذهن پژوهشگرانش کمتر دچار مردسالاری بوده. او میگوید:« منابع مورد استفادهی ما دربارهی وضعیت زنان در درجه اول از محققینی خواهد بود که افکار آنان کمتر به بهپیشداوریهای مردسالارانه مشغول است». (ص 14)
کتاب «جنبش زنان» دارای شش فصل است که به ترتیب فصل اول، وضعیت زنان از دیرینه سنگی تا دومین انقلاب نوسنگی؛ فصل دوم، وضعیت زنان از دومین انقلاب دورهی نوسنگی تا دورهی باستان؛ فصل سوم، وضعیت زنان از سقوط امپراطوری روم تا پایان دوران رنسانس؛ فصل چهارم، وضعیت زنان در قرنهای هفدهم و هجدهم؛ فصل پنجم، وضعیت زنان در قرن نوزدهم؛ فصل ششم، جنبش فمینیستی و وضعیت زنان در قرن بیستم مورد بحثوبررسی قرار گرفته است. در طول تمام این دوران طولانی، وضعیت فرازوفرود زندگی زنان برجسته و بازتاب یافته پیداکرده. دوران مورد بررسی نویسنده بسیار طولانی است به همین دلیل کتاب با نقل نمونههای محدود و با سرعت از هر دوره عبور میکند. خانم آندره میشل تلاش قابل قدری برای ثبت و زنده نگهداشتن وضعیت زندگی زن غرب در تاریخ انجام داده و نتیجه کارش را در این  اثر گردآوری کرده است؛ اما به نظر میرسد نوع نگاه میشل به زنان و ضعیت آنان همراه است با نوع حسی همدلی و همزادپنداری. بهصورت کلی روایت کتاب همدلانه است. از آنجا که خود نویسنده زن است، این گرایش از او بعید نیست. نمونههای ارائهشده در طول کتاب بسیار اندک، کلی و سطحی است. در نقل رویدادها از منابع گوناگون بهرهگیری نمیشود؛ فقط از منابع محدود نقل میگردد. باوجود آن هم، نویسنده تلاش سترگ برای دیدن آنچه که در تاریخ نادیده باقیمانده، انجام داده است. با خواندن این متن هرخواننده متوجه میشود که زنان غرب با چه رنج و سختی به وضعیت امروزی رسیده است. زن غربی در راه رسیدن به وضعیت امروز، قربانیهای بیشماری داده است و تلاشهای بسیار زیادی صورت گرفته است. قرن طلایی که بیداری، جنبش و جهش زنان غرب در زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی به شمار میرود، قرن 19 است. این قرن پردستآورد برای زنان با شکل گیری شورای جهانی زنان(International council of women ) یا (ICW ) به پایان میرسد.  در این کتاب متوجه میشویم که حق آموزش، حق کار، حق مزد مساوی در برابر کار مساوی با مردان، حق ازدواج، طلاق، مالکیت مالی و مادی، مالکیت بر بدن، بارداری، حضور در اجتماع و بازارکار، حق رأی، حقوق خانوادگی، سیاسی و ...برای زنان با سختی، رنج و قربانی دادن به دست آمده. به باور نویسنده در قرن بیستم این بینش و اندیشه در زنان ایجاد میشود که «تفاوتهای بین زنان و مردان ناشی از طبیعت آنان نیست؛ بلکه نتیجه آموزش متفاوت دوجنس است و دسترسی دختران به آموزش باید به آنها این آمادگی را بدهد که بتوانند تمامی نقشهایی را که جامعه ایفای آن را از سوی آنان منع کرده است، به عهده بگیرند». (ص 95) . سخن پایانی اینکه آنچه در کتاب آمده و گفته شده راجع به زنان غرب و وضعیت آنان است؛ اما در مورد بیداری زنان شرق و بهخصوص زنان افغانستان هنوز ما در اول راه هستیم و کارهای بنیادی زیاد و جدی صورت نگرفته است. فعالیتهای پروژهیی و هیاهوی رسانهیی که در مورد زنان و حقوق آنان صورت میگیرد، بیشتر تجارتی و درآمد محور است. جای کار واقعی و اساسی برای زن افغانستان و بیداری اش، هنوز هم خالی به نظر میرسد. انتظار میرود که زنان بیدار و آگاه افغانستان بدون نگاهی پروژهیی وارد این مسئله شود و این خالیگاه بزرگ را پُر کند.