صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

«چگونه کتاب بخوانیم» (قسمت ششم و پایانی)

«چگونه کتاب بخوانیم» (قسمت ششم و پایانی) محمد باقریان

در یادداشتهای قبلی خواندن ابتدایی، اجمالی و تحلیلی مورد بحث و بررسی قرار گرفت؛ اما در مورد خواندن تلفیقی بحث نشد. دراین بخش، بیشتر به این مسئله میپردازیم. خواندن تلفیقی که چهارمین سطح خواندن است، بلندترین نوع خواندن از نگاه کیفیت میباشد. پس از خواندن تحلیلی، مرحلهی خواندن تلفیقی قرار میگیرد. خوانندهی که تلفیقی میخواند، پویاترین و فعالترین خواننده است. در این سطح، ما با یک کتاب روبهرو نیستیم، بلکه با کتابهای زیاد در موضوع واحد روبهرو هستیم. در این سطح به این پرسش پرداخته میشود که شما چگونه کتابهای مختلف را که در مورد موضوع واحد نوشته شده است، بخوانید؟
در پاسخ این پرسش، نویسندگان کتاب « چگونه کتاب بخوانیم» پنج قاعده یا راهکار مرحلهای را مطرح کرده اند. البته پیش از آن تأکید میکنند که شما همهی کتابهایی را که قرار است در موضوع واحد بخوانید، به اساس راهکارهای خواندن اجمالی، مرور کنید. سپس مستقیم به سطح چهارم خواندن بیایید و به اساس قاعدههای زیر، کتابها را بخوانید.
1ـ پیداکردن عبارات مربوط به موضوع: در مرحلهی اول، آثاری را مرور کنید که مرتبط با موضوع هستند. «هدف این است که در کتابها عباراتی را پیداکنید که بیشترین رابطه را با موضوع مورد نظر شما داشته باشند. احتمالِ کمی دارد که تمام قسمتهای کتابی که انتخاب کرده اید، مستقیما راجع به موضوع مورد تحقیق شما باشد. حتی اگر این طوری باشد که بسیار بعید به نظر میرسد، باید تمام کتاب را به سرعت بخوانید. در ضمن همیشه این واقعیت را در نظر داشته باشید که کتاب را به خاطر خود آن مطالعه نمیکنید، بلکه بدان سبب آن را میخوانید که ممکن است به روشنتر شدن موضوع مورد نظرتان کمک کند». (ص 388)
نویسندگان تأکید دارد که اگر خواننده ماهر و باتجربه هستید میتوانید این کار را در هنگام خواندن اجمالی انجام دهید؛ اما اگر این ویژگی را ندارید، این فعالیت را پس از خواندن اجمالی به صورت جداگانه اجرا کنید.
2ـ جلب موافقت نویسنده: در خواندن تحلیلی، خواننده با یک نویسنده روبهرو است؛ به همین دلیل در تلاش پیداکردن مفهوم و معنای مورد نظر نویسنده و توافق با او است. در خواندن تلفیقی، مسئله برعکس است؛ یعنی اینکه در این مرحله خواننده باید مفهوم و مرز مشترک بین نویسندگان ایجاد کند. اگر ما بخواهیم به صورت تلفیقی بخوانیم، «باید اصطلاحاتی عمومی را به تعداد از نویسندگان که دارای زبان مشترکی هستند تحمیل کنیم. این نویسندگان به طور اختصاصی با موضوعی که در حل آن میکوشیم در تماس نبوده اند و بنابر این ممکن است اصطلاحاتی مناسبی برای پرداختن به آن خلق نکرده باشند. این بدان معنی است که در حین انجام پروژۀ تلفیقی باید شروع به ساخت یک رشته از اصطلاحات بکنیم که اولا به ما کمک کنند که نه تنها تعدادی از نویسندگان، بلکه تمام نویسندگان موضوع مورد نظر خود را بشناسیم و ثانیا در حل مسایل به ما کمک کنند». (ص 390)
3ـ روشن کردن پرسشها: در این مرحله، ما به عنوان خواننده باید به طرح پرسشهایی بپردازیم که نویسندگان به آن پاسخ میدهند و در راستای موضوع مورد نظر ما است. در نظر داشته باشیم که پرسشها هم در مسیر موضوع مورد نظر ما باشد و هم تعداد زیادی از نویسندگان بتوانند به آن پاسخ دهند. در مورد طرح پرسشها، نویسندگان کتاب، این رهنمود کلی را مطرح میکند: «معمولا اولین سوال به وجود یا ویژگی پدیده یا اندیشۀ مورد تحقیق ما مربوط میشود. اگر نویسندهای اظهار کند که پدیدهای وجود دارد یا عقیدهای دارای ویژگی خاصی است، آنگاه ممکن است سوالهای دیگری را از کتاب وی مطرح کنیم. این سوالها ممکن است راجع به این باشد که آن پدیده، چگونه شناخته میشود یا آن عقیده چگونه خود را متجلی میکند. سوالهای پایانی ممکن است در مورد نتایج پاسخهای سوالهای قبلی باشد». (ص 392)
4ـ تعیین مسایل مورد اختلاف: در مرحله چهارم، وظیفه خواننده تلفیقی تعیین و دستهبندی موضوعات مورد اختلاف است. ممکن است که نویسندگان به پرسش واحد، پاسخ گوناگون وگاهی متضاد داده باشند، در این صورت « معمولا اختلاف پاسخها را باید به برداشتهای مختلفی که از سوال میشود نسبت داد تا دیدهای مختلفی که نسبت به موضوع وجود دارد. وظیفه خوانندۀ تلفیقی این است که موضوعها را به شکلی تعیین کند که مطمئن شود حتی الامکان مربوط به هم هستند. گاهی اوقات این کار وی را مجبور میکند، سوال را به شکلی تنظیم کند که صریحا مورد استفاده هیچ یک از نویسندگان قرار نگرفته باشد. ممکن است موضوعهای زیادی در مورد مسئلهی که به آن میپردازیم، وجود داشته باشد، ولی احتمالا میتوان آنها را دستهبندی کرد. ...این موضوعها ممکن است بسیار پیچیده باشد و ظیفۀ خوانندۀ تلفیقی است که آنها را به شکل منظم و روشن دستهبندی و مرتب کند، حتی اگر هیچ نویسندهای این کار را انجام نداده باشد». ( ص 392ـ 393)
5ـ تجزیه و تحلیل مباحث: آخرین مرحله یا مرحله پنجم خواندن تلفیقی، تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از نویسندگان و متون گوناگون است. در این مرحله میتوان مانند قواعد خواندن تحلیلی به این پرسشها پاسخ گفت که« کتاب چه مطلبی را عرضه میکند و چگونه عرضه میکند؟ ...این سوالها را باید به ترتیب خاص مطرح کرد و باید بتوان از این ترتیب دفاع کرد. باید نشان داد که میتوان به این سوالها پاسخ گوناگون داد و دلیل آن را بیان کرد و برای حمایت از طبقهبندی پاسخها باید بتوان به متون کتابهای مورد تحقیق اشاره کرد.
تنها بعد از انجام این کارها است که میتوان ادعا کرد مباحث یک موضوع، تجزیه و تحلیل شده است و تنها در این موقع میتوانیم ادعا کنیم آن را فهمیده ایم.» (ص 393ـ 394)
مطالب بالا، قاعدههای خواندن تلفیقی بود که به صورت بسیار فشرده و گذرا مطرح گردید. اکنون که  در پایان بحث کتاب «چگونه کتاب بخوانیم» رسیدهایم، یادآوری نکات زیر را ضروری میدانم:
1ـ آنچه که در این یادداشتها (شش قسمت) مطرح شد، بحث روی چهار سطح خواندن (خواندن ابتدایی، اجمالی، تحلیلی و تلفیقی) بود.
این بحثها و موضوعات، بخشی از کتاب «چگونه کتاب بخوانیم» را شکل میدهد، نه همهی آن را؛ بنابر این موضوعات و بحثهای مفید و ارزشمند زیادی در این کتاب باقی مانده که مجال پرداختن به آن ها در این زمان میسر نبود.
نقد منصفانه کتاب با زیرشاخههایش، موافق بودن و یا مخالف بودن با نویسنده همراه با موضوعات فرعی آن و کمکهایی برای خواندن با تمام جزئیات آن از بحثهایی است که باقی مانده و به آن پرداخته نشده.
همچنان بخش سوم کتاب (روشهای برای انواع مختلف مطالب خواندنی) که به صورت اختصاصی به چگونگی خواندن کتابها در موضوعات خاص میپردازد، نیز از بخشهای باقی مانده است.
در بخش سوم چگونگی خواندن کتابهای کاربردی، آثار تخیلی، داستان، نمایشنامه، شعر، کتابهای تاریخی، علوم، ریاضیات، فلسفه و علوم اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
برای خواندن هر یک از این بخشها راهکارهای مشخص پیشنهاد گردیده. اگر فرصت یاری کرد، هر یک از این بخشها به صورت یک یادداشت مستقل در آینده مطرح خواهد شد.
2ـ آنچه که در این یادداشتهای به همپیوسته در شش قسمت مطرح شد، از نگاه محتوایی و ساختاری کاملا باهم در پیوند است. میشود آن را به صورت یک کل در خوانش هر کتاب و متنی به کار گرفت.
3ـ نگارنده یادداشتها، میداند که جزئیات بسیار ارزشمند و زیادی از بحثهای طرح شده در این یادداشتها، به دلایل مختلف جا مانده است که در خود کتاب باجزئیات آمده؛ از خواننده عزیز خواهشمند است که برای برطرف کردن این خلا و کاستی به کتابِ «چگونه کتاب بخوانیم» مراجعه کند.
4ـ  در این یادداشتها تلاش شده که محتوای کلی کتاب «چگونه کتاب بخوانیم» بازخوانی شود.
این که نگارنده یادداشتها چقدر در این مورد موفق شده یا خیر، داوریاش بماند برای خوانندهی پویا و نکتهسنجی که این یادداشتهای به هم پیوسته را خوانده است.
اما نیت و انگیزهی من از بازخوانی کتاب «چگونه کتاب بخوانیم» این بوده که برای هر خوانندهی که با کتاب و مطالعه سروکار دارد، بدون تردید، مفید و یاری کننده است؛ امیدوارم که با بازخوانی این کتاب ارزشمند، کمکی برای خوانندگان کتابدوست، فراهم شده باشد.