صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

احساسات و رفتارهای ما (یادداشتی بر انیمیشن درون و بیرون لرن جی)

احساسات و رفتارهای ما (یادداشتی بر انیمیشن درون و بیرون لرن جی) علی توانا :

یانگ در مقالهای «آیا نگران تخیل کودکان باشیم» اشاره به تحقیق پل هرس، راونشناس دانشگاه هاروارد میکند که در زمینه تخیل کودکان انجام داده بود. تحقیقی که بعدا مارجری تیلور از آن سود جست و این پرسش را مطرح کرد، آیا کودکانی که دوستان خیالی دارند، فکر میکنند دوستان نامرئی شان واقعی اند؟ بعدها تیلور کتابی با عنوان «همراهی خیالی و کودکانی که آن ها را خلق میکنند» نوشت. میتوان گفت انیمیشن «درون و بیرون» این نظریه را به خوبی به تصویر کشانیده است که چطور کودکان دنیای خیالی برای خودشان خلق میکنند و این دنیایی خیالی و احساسات چه تأثیر بر واقعیتهای زندگی آن ها دارند.  داستان «درون و بیرون» در دو بعد (بیرون و درون) یعنی یکی در ذهن شخصیت و دیگری در زندگی بیرونی و اطراف آن روایت می شود. و این داستانِ درون ذهن است که داستانِ بیرون را شکل می دهد و تحلیل می کند.
داستان از آن جای شروع می شود که رایلی دختری یازده ساله ای که به همراه پدر و مادرش از مینه سوتا به سانفرانسیسکو نقل مکان می کند و با ورود به محیط جدید زندگی، او دلتنگ دوستانش در مینه سوتا و مدرسه و خاطرات شیرینش می شود. روایت فلم قرار است بالغ شدن و پختگی او را برمبنای کنار آمدن رایلی با همین دلتنگی و کنترل احساساتش نشان بدهد.
درون ذهن رایلی، پنج احساس شادی، غم، خشم، ترس و نفرت قرار دارند که شخصیت رایلی را مدیریت میکنند. وظیفهی این پنج عنصر علاوه بر کنترل احساسات رایلی، ذخیره و ثبت خاطرات خوب و بد او نیز هست. خاطرههای رایلی به شکل گویهای رنگی در بخش حافظهی اتاق کنترل ذهن او ذخیره میشوند و بنابر شرایط ممکن است حتی به انبار حافظهی بلند مدت فرستاده شوند. مجموعهای از خاطرات اساسی رایلی در ذهن او به شکل جزیره در میآیند که هر جزیره جبنهای از شخصیت او را شکل میدهد. جزایری مثل دوستی، صداقت، خانواده، هاکی (ورزش مورد علاقه او) و حتی شیطنت هایش. رهبری شخصیت رایلی برعهده «جوی» که در واقع روای قصه نیز هست و بزرگترین مشکل شادی، درک نتوانستن غم است. همیشه می کوشد او را از رایلی دور سازد. در زمان معرفی رایلی در کلاس جدید او احساس دلتنگی می کند و سکان کنترل ذهن رایلی در دست غم می افتد، اما شادی مانع می شود و درگیری بین آنها صورت می گیرد که هردو به نقطه ای دوری در ذهن رایلی سقوط می کنند و داستان از این جا آغاز می شود. در غیاب شادی و غم، این خشم است که با همکاری نفرت و ترس کنترل ذهن رایلی را در دست می گیرند و تعادل احساسات رایلی به هم می خورد و رفتارهای پرخاشگرانهای از او بروز می یابد که به سوی بحران هویت به پیش می رود. به دلیل اخلال در کنترل ذهن رایلی، شخصیت او یکی پس از دیگری فرو میریزند و خاطرات خوب گذشته، حتی دنیای قشنگ خیال او از دست می روند. در این جا عمق داستان اتفاق می افتد و تلاش شادی برای کنترل دوباره احساسات رایلی که به پستوهای ذهن رایلی سفر می کند، تأمل برانگیز هستند.
هرچند جمله آغاز فلم « تا حالا شده به کسی نگاه کنید و بگویید، یعنی در فکر آن چی دارد می گذرد؟» نمای کلی را به ما ارائه میکند، ولی این با خارج شدن شادی و غم از اتاق کنترل احساسات است که ما را وارد جزئیات می سازد. جزئیاتی که خود مفاهیم عمیق روانشناختی را حمل و روایت میکند و به خوبی عمق ذهن یک کودک نه بل یک انسان را به نمایش می گذارد که چطور احساسات و ذهن تعیین کننده رفتارهای ما است. پنج احساس اصلی رایلی که در دفتر مرکزی مغزش قرار دارند رفتارهای او را کنترل میکند و این احساسات با حالتهای چهره بروز مییابد. «جوی» یا خوشحالی با رنگ زرد، مثبت و پرجنب و جوش که فرماندهی احساسات را نیز به عهده دارد و مسئول خوشی رایلی است، «سدنس» غمگین که رنگ آبی دارد و باعث غمگینی رایلی میشود، «ترس» بنفش، «خشم» سرخ و «انزجار» سبز که هرکدام در جای مسئول بروز احساسات رائلی هستند. تناقضهای رفتاری بین غم و شادی در سراسر داستان مشاهده میشود و در نتیجهِ دستکاری غم است که ما به سوای دیگر ذهن رایلی دست مییابیم؛ پشت اتاق فرماندهی چی می گذرد؟ یعنی آنچه که باعث شکل گیری احساسات ما میشود. خاطرات ما چگونه شکل می گیرد؟ ناخودآگاه، تخیل و شخصیتهای خیالی، اعتماد به نفس، خوشحالی، ناراحتی، استرس، استعداد، آرامش، نفرت و هویت... .
تیلور مینویسد، مخفی کردن بعضی دوستان خیالی از والدین سخت است؛ چون به صورت بد ذات، پرخاشگر یا سلطهجو پدیدار میشوند. نوع دنیای خیالی کامل یا «پاراکوسم» و از شخصیت خیالی «الفی ولفی» یاد میکند که ما در اینجا با «بیگ بانگ» دوست خیالی دوران کودکی رایلی و «دوست پسر» او آشنا میشویم. و آن سکانس تأثیرگذار که بیگ بانگ خود را قربانی کرد تا رایلی نجات یابد و همزاد پنداری عمیقی در مخاطب ایجاد میکند. پرسش که مطرح میشود این است آیا واقعا احساسات ما تمام رفتارهای ما را کنترل میکند؟ شاید با اندکی تأمل پاسخ در برابر این پرسش منفی باشد ولی قطعا نقشی در تصمیمگیری و رفتارهای ما دارد. این انیمیشن را نمیتوان گفت برای کودکان ساخته شده بلکه برای هر گروه سنی میتوان مناسب دید، برای والدین که مراقبت از کودکان و متوجه دنیای آن ها، جوانان و باز اندیشی در رفتارها و برای کودکان که هرچند فهمش دشوار ولی جذاب خواهد بود.
در سکانسهای اول فلم از دستکاریهای سدنس عصبانی میشویم ولی در آخرین سکناس زمانی که سدنس از جوی میخواهد تا باهم دکمه بازگشت را فشار بدهد، صحنهای به یادماندنی و تأثیرگذاری ایجاد میشود و رایلی در آغوش پدر و مادر احساس جدیدی را تجربه میکند که از سنتز جوی و سدنس حاصل شده است.
درون و بیرون توسط پیت دکتر کارگردانی و در استدیو پیکسار ساخته شده است و به خوبی توانسته به پیچیدگی های ذهن تجسم ببخشد و المان های مختلف یک ذهن را به تصویر بکشد. استدیوی که در ساختن انیمیشنهای خوب صاحب نام است و آخرین شاهکار آن، انیمشین روح است.