صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

شیوۀ تاریخ‌نگاری میرخواند و خواندمیر هراتی –بخش دوم

شیوۀ تاریخ‌نگاری میرخواند و خواندمیر هراتی –بخش دوم

۲ـ خواند میر
الف- زندگینامه
خواجه غیاث الدین محمد بن همام الدین بن جلال الدین بن برهان الدین محمد شیرازی (880 - 942 هـ.ق) مورخّ و ادیب، پدرش وزیر سلطان محمود میرزا (900 هـ.ق) پسر سلطان ابوسعید گورکانی بود (خواندمیر، 1362: 98). به همین دلیل خواندمیر به پاس احترام از استاد و پدربزرگ خود میرخواند بهعنوان حضرت مخدوم ابوی یاد میکند (خواندمیر، 1362: 105) و مادرش دختر میرخواند بود و از طرف مادر نسبش به زید بن علی بن حسین (ع) میرسد (خواندمیر، 1378: 17).
او در زادگاهش به تحصیل پرداخت و از سالهای جوانی به دربار سلطان حسین بایقرا درآمد و مورد توجه امیر علیشیر نوایی قرار گرفت و به یاری او نخستین اثر خود، «مآثر الملوک» را در سال (903 هـ.ق) به نگارش درآورد (همان).
خواندمیر جدای از آنکه به کار نوشتن تاریخ میپرداخت، مسئولیت دولتی نیز داشت و منشی حرفهای بود؛ یعنی بهعنوان یکی از منشیان دستگاه دیوانی مخادیم خود چون سلطان حسین بایقرا، بدیع الزمان میرزا، محمد خان شیبانی، محمد زمان میرزا، ظهیرالدین محمد بابر و نصیر الدین همایون بود.
جد مادری او میرخواند، نویسندة تاریخ روضه الصفا، یکی از نخستین معلمان او در دانش تاریخ بود که خود نیز از چهرههای برجستة مکتب هرات به شمار میآید. میرخواند به دانش تاریخنویسی آشنایی کامل داشت و به همین دلیل مورد توجه علیشیر نوایی قرار گرفت. نوایی که خود نیز به دانش تاریخ آشنایی کامل داشت، از خواند میر خواست که تاریخ جهان را از آغاز تا زمان سلطان حسین بایقرا بنویسد. علیشیر نوایی تاریخ او را در مجالس النفایس، «ثانی تاریخ حافظ ابرو» دانسته است (نوایی، 1323: 270).
بدینگونه علیشیر نوایی بهعنوان دومین معلم خواندمیر در عرصۀ تاریخنویسی و در حقیقت نخستین پشتیبان وی در این راه درآمد. در نشستهای خواندمیر با علیشیر نوایی، سخنان آنان دربارۀ تاریخ و احوال گذشتگان بوده است. حتی او در مآثر الملوک، حکایتی را دربارۀ آل مظفر به نقل از علیشیر نوایی ذکر کرده است (خواندمیر، 1372: 138).
امیرعلیشیر نوایی در سال (904 هـ.ق) کتابخانة خود را در اختیار خواندمیر قرارداد و او هم از این فرصت بهره برد و دومین اثر خود «خلاصة الاخبار» را پس از گذشت شش ماه فراهم آورد و آن را نیز در سال (905 هـ.ق) به امیر علیشیر نوایی پیشکش کرد (خواندمیر، 1378: 43).
خواندمیر پس از مرگ امیر علیشیر نوایی در شمار ملازمان بدیع الزمان میرزا (فرزند سلطان حسین بایقرا) درآمد و پس از چندی به وزارت شاهزادة مذکور برگزیده شد؛ و او نیز نسبت به وزیر خردمند خود احترام زیادی قائل بود و او را محرم اسرار خود میدانست و کمتر نکتهای را از وی پنهان میداشت و بیشتر امور دیوانی و مأموریتهای سیاسی را به او واگذار میکرد (خواندمیر، 1362، ج 4: 292- 299).
این وزیر دانشمند بهپاس حمایت و اعتمادی که سلطان حسین بایقرا در دوران زمامداری خود به وی داشت در مقابل خاندان تیموری وفادار ماند و بدینجهت تا واپسین روزهای سلطنت بدیعالزمان میرزا در هرات باقی ماند (خواندمیر، 1378: 20) اما پس از برافتادن دولت تیموری در سال 912 هـ.ق و تسخیر هرات به دست شاه اسماعیل اول صفوی (930 هـ. ق) به خدمت والیان صفوی پیوست و مدتی مصاحب خواجه حبیبالله ساوجی، وزیر دورمشخان، حاکم هرات، بود (براون، 1357، ج 3: 599).
او سرانجام در سال 934 هـ.ق راهی هند گردید و در ربیعالاول سال 935 هـ.ق در اگره به خدمت بابر رسید. پس از مرگ بابر به دستگاه پسرش همایون (۹۳۷ـ 963 هـ.ق) پیوست و کتاب «قانون همایونی» یا «همایون نامه» را به نام او نوشت. وی در لشکرکشی همایون به گجرات همراه او بود و هنگام بازگشت از این سفر درگذشت و او را در جوار آرامگاه نظامالدین اولیاء نزدیک قبر امیر خسرو دهلوی به خاک سپردند (نفیسی، 1363، ج1:240).
ب- آثار
خواندمیر نویسندهای پرکار بود، چراکه او از آغاز جوانی تا به هنگام مرگ، با اینکه در شرایط مناسب و مطلوبی نبود، اما حدود 40 سال از زندگی خود را صرف تحقیق و تألیف کرد. در طی این دوره آثار گوناگون و مهمی (که بیشتر در پیرامون تاریخ است) از خود به یادگار گذاشت و هرگاه فرصت و فراغت مییافت در آثار قبلی خود تجدیدنظر میکرد.
خواندمیر در کتابهای تألیفی خود گاهی اشعار در قالب مثنوی، قطعه و رباعی سروده و از خود با تخلص «مورّخ» (خواندمیر، 1353: 118) یاد کرده است. آثار تاریخی او عبارتاند از:
۱ـ مآثر الملوک
خواندمیر این کتاب را در سال 903 هـ.ق نوشته است. کتاب مشتمل است بر حکایتهایی پیرامون مقررات مملکتی و امور خیریه که نویسنده آن را همراه با سخنان حکیمانة پیامبران، پادشاهان خردمندان روزگاران گذشته به ترتیب تاریخی گردآوری کرده است. این اثر که تا روزگار سلطان حسین بایقرا را در بر گرفته، به تشویق امیر علیشیر نوایی نگارش یافت و به او تقدیم شد (خواندمیر، 1378: 27). این کتاب در سال ۱۳۷۲ ش با تصحیح میر هاشم محدث منتشر شده است.
۲ـ خلاصه الاخبار
کتاب مختصری است در تاریخ عمومی از آغاز آفرینش تا سال 905 هـ.ق؛ که خواندمیر آن را بنا به دستور امیر علیشیر نوایی در سال 904 هـ.ق آغاز و در سال 905 هـ.ق به پایان رساند. این کتاب شامل مقدمهای در شرح خلقت، ده مقاله و یک خاتمه است. در این کتاب رویدادهای تاریخی دورة تیموریان تا سال 875 هـ.ق روایت شده است، اما گویا ازآنرو که آخرین نسخهبرداری کتاب در 905 هـ.ق انجام شده، پارهای رویدادهای میان سالهای یادشده (شرح زندگی پسران ابوسعید) را هم در برگرفته است. خاتمة کتاب دربارة دارالسلطنه هرات و شرححال مشاهیر روزگار نویسنده، سادات، مشایخ، علما، شعرا، خوشنویسان کتابخانه سلطانی، نقاشان، مهندسان، استادان موسیقی و نوازندگان سلطان حسین بایقرا است. این کتاب را گزیدهای از کتاب روضه الصفای میرخواند دانستهاند، پارهای منابع آن را نخستین و پارهای دیگر دومین اثر مؤلفش برشمردهاند. که بعدها اساس تألیف یکی از مهمترین آثارش یعنی حبیبالسیر قرار گرفت (خواندمیر، 1362: مقدمه).
اهمیت این کتاب، نه در بخش تاریخ عمومی، بلکه به سبب بخش آخر آن یعنی شرح هرات و مشاهیر روزگار خود مؤلف است. نسخههای خطی از این اثر به شماره 5583 در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، نگهداری میشود (منزوی، 1353، ج 6: 4147-4149).
بخش خاتمة آن نیز با عنوان فصلی از خلاصه الاخبار خواندمیر، به کوشش سرور گویا اعتمادی در سال 1324 ش در دورة سوم و چهارم مجله آریانا (کابل) و بار دیگر جداگانه ـ با تصحیح و مقدمة او ـ درسال 1345 ش در کابل و یکبار بهضمیمه مآثر الملوک به تصحیح میر هاشم محدث در سال 1372 ش در تهران چاپ شده است (خواندمیر،1372: پیشگفتار).
۳ـ حبیبالسیر فی اخبار افراد البشر
مهمترین اثر خواندمیر حبیبالسیر در تاریخ عمومی از آفرینش تا سال 930 هـ.ق است، که مؤلف آن را در سال 927 هـ.ق به تشویق یکی از بزرگان هرات به نام غیاث الدین محمد بن یوسف حسینی قاضی آغاز نمود و پس از به پایان رساندن آن در سال 930 هـ.ق به حبیب الله ساوجی تقدیم کرد (صفا، 1372، ج 4: 544).
مؤلف دو بار به ترتیب در سال 931 و 935 هـ.ق در هند، در این کتاب بازنگری کرد و تحریرهای تازهای از آن به وجود آورد (همان: 545).
حبیبالسیر از مهمترین، جامعترین و رایجترین تواریخ فارسی به شمار میآید و از حیث جامعیت مطالب و سهولت انشاء و اشتمال بر اطلاعات بسیار سودمند دربارة زمان مؤلف، خاصه حوادث مربوط به روزگار پاد شاهی سلطان حسین بایقرا و فرزندان او و دورة شاهنشاهی شاه اسماعیل صفوی و اطلاعات مربوط به ظهیر الدین بابر و شیبانی خان ازبک بسیار جالب توجه است. ذکر اطلاعات مفید و پرارزش دربارة رجال علم و ادب و سیاست و دین که مؤلف آنها را ذیل دورانهای عدهای از سلاطین جای داده، به این کتاب جلوة خاصی بخشیده و آن را از جمله منابع بسیار سودمند دربارة تاریخ رجال ساخته است. بیگمان بخش اعظم حبیبالسیر، به ویژه بخشهای مربوط به تاریخ اساطیری، دینی جهان و تاریخ پس از اسلام تا نزدیکیهای دورة مؤلف، برگرفته از تواریخ پیشین، خاصه روضه الصفای میرخواند است و در واقع بخش آخر کتاب را از وفات سلطان ابوسعید تیموری در دوم رجب سال 873 هـ.ق تا ربیع الاول سال 930 هـ.ق، که شنیدهها و دیدههای خواندمیر را در بر میگیرد، میتوان معتبرترین بخش کتاب برشمرد و بیشتر اهمیت کتاب نیز برای همین بخش است. گرچه، خواندمیر در بخشهای پیش از آن هم تنها به نقل روایات پیشینیان بسنده نکرده است.

ادامه دارد...