صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

عنوان چیزی و محتوا چیز دیگر؛ کتابی که می‌خواستم این نبود

عنوان چیزی و محتوا چیز دیگر؛  کتابی که می‌خواستم این نبود نویسنده : حسین معرفت

شاید برایتان پیش آمده باشد: میخواهید دربارهای موضوعی بدانید یا اطلاعات بیشتری کسب کنید. یک راهکار اساسی این است که کتابی در این مورد مطالعه کنید. تصمیم میگیرید کتابی تهیه کنید و به دانش و اطلاعات تان در زمینه بیفزایید. به کتابفروشی میروید و از کتابفروش سراغ بخش مربوط را میگیرید. پس از اندکی جستوجو و بالا و پایین و چپ و راست دیدن، عنوانی را میبینید که خوشحال تان میکند. کتاب را میگیرید و با نگاهی به مشخصات و فهرستش ذهن تان قانع میشود که به هدف تان دست یافتهاید. اما وقتی به خانه میروید و به خواندن کتاب میپردازید، پس از تمام کردن فصلی، دلسرد میشوید: این کتابی نیست که میخواستید.
درست مانند سرگذشتی که شاید بسیاری از ما  در آشنایی با برخی از آدمها تجربه کردهایم: با کسی آشنا میشوید و طی یک گفتوگو ذهن تان تصوری از شخصیت، باورها و عادتهایی آن آدم پیدا میکند، در کل تصور خوب یا هم تصور بد. اما پس از گذشت زمان و با سروکار بیشتر و شناخت بهتر، متوجه میشوید که تصور تان درست و یا هم دقیق نبودهاست. از این مثال بگذریم و به موضوع اصلی برگردیم: چرا در برخی از کتابها عنوان با محتوا متفاوت است؟ یا دستکم عنوان کتاب تصوری خلق میکند که با خواندنش به آن نمیرسیم؟
یکی از پاسخها میتواند این باشد: بعضی از نویسندگان عنوانی برای کتاب شان انتخاب میکنند که بیشتر خواننده جذب کند. عنوانی که جامع و جذاب باشد و با دیدن آن ذوق مخاطب گل کند. شما در واقع در دام ترفند بازاریابانهی نویسنده میافتید. زاویهی دید خواننده به کتاب با نویسنده متفاوت است. بیشتر نویسندگان برعلاوهی نگاه علمی و فرهنگی، دید تجاری هم دارند. چه بسا نویسندگانی که صرفا دید تجارتی دارند و حتا به سفارش ناشران کتاب مینویسند؛ ناشرانی که صرفا دغدغهی فروش بیشتر را دارند.
دلیل دیگرش ممکن در نحوهی کارکرد ذهن ما نهفته باشد. روانشناسان میگویند که ذهن ما معمولا در مواجه شدن با مسایل و پدیدههای نو کوشش میکند با تکیه بر اطلاعات پیشین آن را بشناسد. این نکته میتواند ما را در علت اینکه چرا زود به عنوان کتاب دل میبازیم کمک کند: در جریان بررسی کتاب، ذهن ما بیشتر به «آنچه که میخواهیم» معطوف است تا به «آن چه که هست».
گاهی هم مجموعهی مقالاتی در مورد یک موضوع گردآوری و در قالب یک کتاب چاپ میشود. در مواردی این مقالات ارتباط و همخوانی لازم با یکدیگر و با عنوان مجموعه را ندارد.
اکنون پرسش این است که برای انتخاب درست و دقیق کتاب دربارهی موضوع مورد نظر چه تدابیری را باید در نظر بگیریم؟
یکی از راهحلها این است که در انتخاب کتاب به عنوان و حتا فهرست آن بسنده نکنیم. سراغ محتوا برویم و بخشهایی از کتاب را مرور کنیم. در برخی از کتابها مقدمه میتواند در این مورد راهگشا و کمککننده باشد. البته واضح است که حساب رمان، داستان، خاطره و ... جداست.
نکته‌‌ای دیگر که خیلی مهم و اساسی است مشوره و دریافت راهنمایی از کسانی است که در حوزه مربوط از دانش و اطلاعات کافی و لازم برخوردار اند. موارد زیادی پیش آمده که خواننده با مطالعهی شمار زیادی از کتابها به دریافت آنچنانی نرسیده است اما با خواندن یک کتاب مسأله برایش باز شده و به درک خوبی از موضوع دستیافته است.
اعتبار انتشارات و کیفیت آثار منتشرشدهی آن مورد با اهمیت دیگر است که باید در نظر داشت. بهخصوص اینکه برخی انتشارات بهصورت متمرکز بالای یک حوزه فعالیت دارند و آثار خوبی در همان حوزه منتشر میکنند.
البته باید گفت که ناهمخوانی عنوان و محتوای کتاب و نتیجهی خلاف تصور قبلیای که بعد از خواندن کتاب میگیریم، الزاما بد نیست. چه بسا مواردی  اتفاق میافتد که دنبال موضوعی هستیم اما به موضوعات تازه و بکر دیگری برمیخوریم که بسیار مفید واقع میشود و باب جدیدی میگشاید. اما گاهی پیامد آزاردهندهی دارد و خواننده پس از خواندن در مییابد که نه تنها به هدف نرسیده است، بلکه فرصتش نیز به هدر رفته است. ازینرو، باتوجه به تجربهی نگارنده، رعایت نکات ذکرشده میتواند در پیشگیری از این مسأله و انتخاب درست و دقیق کتابها کمک کند.