صفحه نخست » فرهنگ و سینما » ‹رهـگذر نیـمهشب›
‹رهـگذر نیـمهشب›
مستند «رهگذر نیمه شب» روایت عینی یک فلمساز افغانستان از مهاجرت خودش، همسر و دو کودک شان از افغانستان به اروپا است. سفری که ۵۹۴ روز طول کشیده و از مسیرایران، ترکیه، یونان، بلغاریا، صربستان و مجارستان عبور کرده اند.
این مستند با سه موبایل دستی که خانواده با خود به همراه داشته تصویربرداری شده است. این فلم سال گذشته جایزه ویژه هیات داوران را از جشنواره ساندنس آمریکا دریافت کرد و در بخش مخاطب پانورامای جشنواره برلین تقدیر شد.
فلم با تصاویری از خانواده مهاجر افغان شروع میشود که در یک شهربازی بر یک تاب دایره وارسواراند. تابی که گویا به طنابی درناکجا آباد وصل است اما همچون چرخ و فلک، سرنشینان خودش را میچرخاند. خانواده فاضلی شامل حسن، همسرش فاطمه و دو دختر شان نرگس و زهرای کوچک سوار بر این چرخ و فلکِ دَوارهستند. دراین تصاویرآرام، حسی از معلق بودن در فضا، حسی بی پایان یک سفر اودیسهای و حس رهایی ازهمه چیز را میتوان دید. این خانواده نمونهایی از صدها هزار مهاجر دنیا هستند که به دلیل جنگ و ناامنی و یا نابرابری دست به مهاجرت زدهاند. اضطراب این سفر زمانی زیادتر است که کودکان زیر ده سال با شما هستند و آنها باید از دریا و جنگل و از میان سیمهای خاردار مرزی عبور کنند. کودکانی که گم میشوند و همان کودکان در میانه صدها روز سفر دشوار، بازیگوشی میکنند و به زندگی هم لبخند میزنند.
جودت هولس باخ، خانم هلندی که فلم «رهگذر نیمه شب» را دیده است، در فضای مجازی برای کارگردان این فلم نوشته است: «فلم را دیدم. من هم مانند شما دو فرزند خردسال دارم. نمی توانم تصورچنین سفری را کنم و اینکه بتوانیم مثل شما تاب و تحمل بیاوریم».
جذابیت اتوگرافی و نگاه مشاهدهگر
جذابیت و تاثیرگذاری مستند «رهگذر نیمه شب» در سیر طولانی سفر و تحمل دشواریها توسط انسان مهاجر است. حضور نرگس هشت ساله و خواهرش زهرا که سه ساله است با آن همه شیرینکاری و تحمل تجربههای سخت سفر، به فلم قدرت و حس دوست داشتنی داده است.
تصویر کردن سختیهای راه، تهدید قاچاقچیان به گروگانگیری کودکان مهاجر، ترس از دستگیری توسط پلیس و صبر و انتظار طولانی برای عبور از یک کشور به کشور دیگر از جنبههای پراضطراب فلم است. دوربینهای موبایل حسن فاضلی، همسرش فاطمه حسینی و دختر شان نرگس، نه تنها خطرهای سفررا ضبط کرده است بلکه با حساسیت و ظرافت، صحنههای دوستداشتنی، انسانی و پر ازاحساس را هم به نمایش گذاشته است. از گپهای دلنشین نرگس و زهرای کوچک، بازیهای کودکانه شان، آرامش شان در لحظات عصبی پدرو مادر تا برفبازی دراردوگاه مهاجران و رقص نرگس با موزیک غربی، همه به مستند «رهگذر نیمه شب» جذابیت خاص بخشیده است.
این فلم نه تنها یک اتوگرافی ازمهاجرت فامیلی و سختیهای آنست بلکه در جاهایی به عنوان چشم مشاهدهگر، اتفاقات اطراف را نیز ثبت کرده است. بطور مثال در بخشی از فلم ، جوانان راسیست (نژاد پرستان) در بلغاریا به گروه کوچکی از مهاجران در بازارحمله میکنند که فاضلی و کودکان شان نیز درجمع آنهاست. سنگی به سر پسرنوجوان و تنهای مهاجر افغان اصابت کرده و از ناحیه صورت و گردنش خون میریزد. دوربین موبایل، چهره بهت زده و بغض کرده این نوجوان مهاجررا دنبال میکند و فلمساز با دیگران هم گفتگو میکند.
ارتباط خوب مخاطب بینالمللی با فلم
بحث مهاجرت از موضوعات مهم امروز در غرب است. مستند «رهگذر نیمه شب» از آن دسته فلمهای است که موضوع آن بر تکنیک و نوع ساختارش غلبه کرده است. ارزش موضوعی فلم چنان است که کمبودهای تکنیکی آن به چشم مخاطب عام نمیآید و درجاهایی مهم هم نیست. مخاطب این مستند، با هر چهار شخصیت فلم به خصوص نرگس و زهرای کوچک ارتباطی عمیقی برقرار میکند. ارتباطی که مخاطبان فلم از چند کشور مختلف دنیا در فضای مجازی به آن پرداختهاند.
جیمی اندریا که این مستند را در جشنواره ساندنس تماشا کرده، نوشته است: «فلم را دیدم و بارها نفسم در سینه حبس شد. آرزویم این بود پایان خوبی داشته باشد».
دیبا چیسمن مخاطب دیگر فلم گفته است: «بارها گریستم که خانواده شما مجبور به تحمل سختیها شدند. این تجربه بخشی از وجود آنها خواهد بود. ای کاش در دنیا نفرت وجود نداشت».
آنکه وان بروک، معلم یک مدرسه در هلند نوشته است: «به نظرم این فلم باید در تمام مدارس نمایش داده شود تا همه دانش آموزان بتوانند سختی سفر شما از افغانستان را ببینند، اینکه مردم فقط به دلیل اقتصادی مهاجرت نمی کنند. همسرشما و دختران تان را به خاطر شجاعت، اراده و مقاومت تحسین می کنم».
این فلم مستند سال گذشته جایزه ویژه هیات داوران را از جشنواره ساندنس امریکا دریافت کرد جان ویرن که «رهگذر نیمه شب « را تماشا کرده، نوشته است: «بسیاری از ماها درغرب، درک اندکی از چگونگی مهاجرت به اروپا داریم اما این فلم ، دیدگاه شگفت انگیز و اطلاعات زیادی را به ما میدهد. درست نیست که ما به خاطر اینکه در کدام نقطه از خطِ خیالی متولد شدهایم باید در دام شرایط ناامیدکننده یا خطرناک قرار بگیریم».
نکات ضعف و قوت فلم
در یک نگاه کلی، مستند «رهگذر نیمه شب» با مخاطب عمومی ارتباط خوبی برقرار میکند و آنهم بیشتر به دلیل حضور دو کودک در این سفر و برخی صحنهها و فصلهای پر تعمق فلم است.
مواردی هم است که میشد روی نوع ساختار و بودن و نبودن آن بخشها در فلم تمرکزکرد. مثلا شرح علت مهاجرت، روایت گذشته فامیلی فلمساز و قضیه ارتباط طالبان با یکی از دوستان سابق فلمساز که در زندان بگرام میمیرد از جمله مواردی است که حذف آن میتوانست به کوتاه شدن فلم کمک کند. نریشن یا صدای متن فلم قدری زیاد است و در یک فصل، صدای فلمساز لحن روایی پلیسی به خود گرفته است. لحن بیانی نریشن فلم توسط نرگس بهمراتب گیراتر است و فلم حتا میتوانست بدون نریشن، گپ و گُفتهای مستقیم اعضای خانواده در جریان سفر پرمخاطره شان باشد که در موارد زیادی چنین است.
در بخش صداهای محیط، فلمساز نتوانسته است به دلیل مشکل امکانات، استفاده خوبی از تاثیر حسی صداها در فلم داشته باشد. برخی صداهای محیط را میشد همزمان به صورت جداگانه در یکی ازموبایلها یا یک ریکادر کوچک صدا ضبط کرد تا استفاده شود.
فلمساز در لحظات پراسترس گریز درجنگل و فصلهای پراضطراب، تصاویر بسیار گذرا و شتابزده گرفته است اما برعکس در صحنههایی که فرصت انتخاب، تعمق بیشتر و تصمیمگیری داشته، تصاویر متفاوتی را ضبط کرده است. برخی صحنههای شاعرانه و نمادین هم جزو بهترین نماهای این مستند است.
از جمله فصل آغازین فلم و نمای نمادین سوار بودن بر تابی که میچرخد، نمای ازعقب یک پنکه در تابستان داغ مزارشریف که زهرای کوچک مقابل آن نشسته است، گردباد برگها در صحنهی که نرگس در مزار شریف روی تصویر گپ میزند، پرواز قاصدکها در صحن بیرونی اردوگاه مهاجران در صربستان و نمایهای از سیمهای خاردار، حصارها و نردههای فلزی بلند در زندان مجارستان که نرگس هشت ساله وسط آن ایستاده است.
«ژان روش» از بنیانگذاران سینما وریته گفته بود: «سینمای خودآموخته و تجربی، سرشاراز حس است. حسی که نگاه مشاهدهگر مستندساز آن لحظهها را ثبت میکند و ماندگار میشود».
«رهگذر نیمه شب» فلمی سرشار از حس است. حسی که با وجود برخی کمبودهای فنی، توانسته است مخاطب عمومی سینمای مستند را به خود جذب کند. این فلم تاکنون درجشنوارههای برلین، ایدفا، ساندنس، سان فرانسیسکو، برگن نروژ، استکهلم، یاماگاتا و چندین جشنواره دیگر به نمایش درامده است.