صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

میر مفتون؛ سلطان موسیقی فولکلور بدخشان کیست؟

میر مفتون؛ سلطان موسیقی فولکلور بدخشان کیست؟

صدای ناله‌اندود "مهری" کوچک با آهنگ دمبوره‌ای که تارهایش از روده گوسفند ساخته شده بود، نخستین بار در روستای دوردست "بازگیر" بدخشان در اشکاشکم پر آب و علف طنین‌انداز شد؛ در منطقه‌ای که رود آمو به مثابه مرزی جاری در میان افغانستان و تاجیکستان قرار گرفته است .
"مهری" که امروز او را با نام "میر مفتون" می‌شناسند، در آن زمان فقط هشت سال داشت .
مهری هر چه بزرگتر شد، بیشتر شیفته و "مفتون" موسیقی شد. در زمانی که در مرکز اشکاشم دانش‌آموز بود،‌ ترانه‌خوانی می‌کرد. بعد از آن که به سربازی به فیض‌آباد رفت هنرش را ترک نکرد و سپس برای یک دوره آموزش نظامی به قرقیزستان سفر کرد، دوباره به بدخشان بازگشت و افسر شد. او بازهم‌ ساز دمبوره را بر اسلحه ترجیح می‌داد و در محوطه نظامی یک گروه موسیقی ساخته بود. کم کم در محافل شهر آواز می‌خواند و سازهای محلی می‌نواخت و دیگر همه او را به عنوان "میرمفتون، همان صاحب منصبی که خوب می‌خواند" می‌شناختند. بعد از روی کار آمدن "دولت مجاهدین" (۱۳۷۱) دیگر افسری نکرد و تنها به موسیقی پرداخت .
عشق جنون‌آمیز او به آوازخوانی و نوازندگی امروز او را به "سلطان موسیقی مردمی افغانستان" تبدیل کرده است .
شخصیت بی‌آلایش و "عیارمنشانه" مفتون که ریشه در همان اصالت روستایی‌اش دارد، به محبوبیت او افزوده است .
وقتی می‌گوید: "من یک قلندرصفت هستم، شهرت را اهمیت نمی‌دهم. روی گلیم با دمبوره‌ام می نشینم ولی اگر حتی فرش هم نباشد روی زمین می‌نشینم." خودش را با بخش بزرگی از جامعه افغانستان نزدیک‌تر می‌کند. میر مفتون که ۵۶ سال دارد، با سبک ویژه‌اش در موسیقی فولکلور، نه تنها طرفداران پروپاقرصی در سراسر افغانستان دارد، بلکه شهرت و محبوبیت او از آمو عبور کرده و به تاجیکستان هم رسیده است .
نه تنها این که او در سال ۲۰۰۱ "به خاطر مهارت‌هایش در موسیقی و نقش او به عنوان یک واسطه فرهنگی برای موسیقی مردمی شمال افغانستان" برنده جایزه بین‌المللی "پرنس کلاوس" شد که یکی از جوایز معتبر سلطنتی هلند است .
به همین دلیل به اروپا دعوت شد و در صحنه جهانی حضور پیدا کرد و اجراهایی از جمله در شهرهای آرنم و پاریس داشت .
او سفرش به اروپا تجربه‌ای فراموش‌نشدنی می‌خواند و از علاقه ملکه هلند در آن زمان به ساز و آواز خودش یادآور می‌شود. در دو سال اخیر، حضور میرمفتون به عنوان داور برنامه پربیننده استعدادیابی "ستاره افغان" که در تلویزیون خصوصی طلوع پخش می‌شود، همچنین حضور او در برنامه‌های مختلف تلویزیونی باعث شد ژانری از موسیقی که برای سال‌ها در حاشیه بود، به متن بیاید .
در یکی از آخرین برنامه‌های امسال (۱۳۹۸) "ستاره افغان" او با این برنامه "به دلیل داشتن کنسرت‌های نوروزی در تاجیکستان" خدا حافظی کرد و به جای خودش طلا محمد تخاری، یکی دیگر از خواننده‌های محلی معروف را معرفی کرد که جانشین او شود. میر مفتون موسیقی محلی بدخشان را با تمام ویژگی‌هایش به مخاطبان بسیاری عرضه کرد و بی‌گمان که به خریداران این نوع موسیقی هم افزوده شد. از جانبی هم بسیاری از آوازخوانان محلی که فکر می‌کردند جای این نوع موسیقی فقط در محافل روستاها است، در صحنه‌های اصلی و غالب ابراز وجود کردند. موسیقی فولکلور بدخشان بیشتر با ترکیب سازهای دف، غیژک و دمبوره شناخته می‌شود که بی‌گمان آهنگ‌های میرمفتون بهترین نمونه‌های آنند. یکی از سبک‌های رایج در این نواحی "فلک" است. در این سبک قدیمی بیشتر رباعی‌های عارفانه با طرز خاصی اجرا می‌شوند. در معرفی این سبک نیز در سال‌های اخیر میرمفتون نقش عمده‌ای داشته است .
در گذشته، موسیقی بدخشان را بیشتر با آهنگ‌های آدینه که به "بازگل بدخشی" معروف بود می‌شناخته‌اند. آهنگ "ای شوخ سر زلف ترا تاب کی داده" یکی از آهنگ‌های مشهور او است. بازگل بدخشی در ۲۰۰۹ زمانی که ۱۰۷ سال داشت، درگذشت. میرمفتون اما این نوع موسیقی را در سطح و گستردگی بزرگ‌تری مطرح کرد .
میر مفتون معتقد است که فرهنگ بدخشان اصالت موسیقی‌اش را از گذشته‌ها تاکنون حفظ کرده است .
میر مفتون در کودکی اساسات نوازندگی را از پدرش، محمد رضا که آوازخوان بوده، فرا گرفت. او به یاد می‌آورد که پدرش با آن که آموزش‌های رسمی ندیده بود، همیشه شعر می‌خوانده است. پدرش بیت‌هایی از میرزا بیدل دهلوی را با صدای بلند می‌خوانده و به خاطر عمق و زیبایی شاعرانه آن شعرها می‌گریسته است .
"من حالا می‌دانم که چرا آن شعرهای میرزا بیدل روی پدرم در آن حد تاثیر می‌گذاشت ."
میر مفتون اما پدرش را در کودکی از دست داد و "استعداد ازلی" که داشت بقیه راه را بدون استاد پیش رفت و خودش آموزگار خود شد. او حالا پسر نوجوانی دارد که نام پدرش (محمد رضا) را بر او گذاشته است. علاقه میرمفتون به شعرهای عاشقانه بومی برمی‌گردد به سال‌های بیست و پنج سالگی‌اش؛ در زمانی که به گفته خودش "آدم دچار می‌شود". یکی از آهنگ او که برسر زبان‌ها افتاد، آهنگ "من عاشق رامینه و نجلا و سهیلا" است که در آن بیش از پنجاه نام دخترانه را ذکر می‌کند. این آهنگ به دلیل نام‌های فراوان در آن به آهنگ "حاضری" (حاضر‌غایب) مشهور شده است .
مفتون در زمانی که دانش‌آموز بوده، شعرهای عاشقانه را از کتاب‌ها و مجله‌ها یادداشت و زمزمه می‌کرده است و خودش هم شعرهایی می‌نوشته است .
"شعری که خوش خودم بیاید، مطمئن هستم که صد درصد مورد پسند مردم هم واقع می‌شود." مفتون با آن که از وضعیت موسیقی محلی در افغانستان اظهار رضایت می‌‌کند اما از خواننده‌هایی که "دمبوره را بر شانه گذاشته‌اند و هر چیزی دلش شان خواست می‌خوانند" انتقاد می‌کند .
او می‌گوید برخی با حضور در مراسم "بچه‌بازی" و خوانش ترانه‌های با این موضوع موسیقی محلی را بدنام کرده‌اند .
"دمبوره آنها خوش من نمی‌آید...دمبوره‌ای را که من ناخن می‌کنم (با ناخن می نوازم) طرز خاص خود ماست . "
میرمفتون در مجالس و مناسبت‌هایی که شرکت می‌کند، فقط یک خواننده نیست. حضور او به عنوان یک هنرمند منحصربه‌فرد برای بسیاری جذاب است. عضای طالبان در بخشی از منطقه وردوج بدخشان فعالند و میرمفتون می‌گوید این طالبان به او "احترام خاصی" دارند و به کارش کاری ندارند .
طالبان در زمان حاکمیت شان هر نوع موسیقی را ممنوع کرده بودند و بسیاری از آوازخوانان در مناطق در تصرف آنها خانه‌نشین شده بودند. طالبان اما نتوانسته بودند بدخشان، پنجشیر و بخش‌های دیگری از شمال افغانستان را تصرف کنند .
میر مفتون را باری یکی از فرماندهان طالبان فراخوانده بود و به گفته خودش به او گفته که "افتخار و سرمایه بدخشان" است .
"خسته هستم، جگرخون هستم و رنج هستم که در افغانستان جنگ است. اما هیچ جناحی به من کاری ندارد. هر کسی باشد برایش فلک می خوانم . "
از مفتون پرسیدم که این روزها بیشتر کدام یک از آهنگ‌های خودش را با خود زمزمه می‌کند و جوابش این بود :
"گمانم آرزوهایم به گورستان می ماند

دل پر غصه از غم سینه‌ام بریان می‌ماند"