صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

درباره بازسازی فلم کلاسیک «آرزوی مرگ» توسط الی روت

درباره بازسازی  فلم کلاسیک «آرزوی مرگ» توسط الی روت

عنوان: «آرزوی مرگ»
 محصول: کمپانی مترو گولدوین مدیر
 تهیهکننده: راجر برنبام
 سناریست: جوکارناهان
 کارگردان: الی روت
«آرزوی مرگ» فلم کلاسیک سال ۱۹۷۴ مایکل وینر کارگردان معروف بریتانیایی که ۵ سال پیش درگذشت، شهر نیویورک را در شرایطینشان میداد که تا گلو غرق در فساد و تباهی بود و فاصله چندانی با اضمحلال نداشت. ۴۴ سال بعد از آن تاریخ، بازسازی آن فلم توسط الی روت کارگردان ۴۶ ساله امریکایی و براساس سناریویی از جو کارناهان  تا حدی آنحال و هوا را حفظ میکند اما در اکثر قسمتها و دقایق خود نشانگر چیزهایی متفاوت است و این جای افسوس دارد زیرا متاعی را پیش رو داریم که مشابه آن را در بسیاری از فلمهای روز جهان دیده و میبینیم و تکرار آن در قالب یک فلم کلاسیک اشتیاقی را بر نمیانگیزد.
در فلم اوریژینال چارلز برانسون فقید در ستیز با تباهیها کوشا و کارهایش با هدف بهسازی جامعه بود و در خیابانهای ناامن نیویورک جولان میداد اما در این نسخه ثانویه حس انتقامجویی شخصی کاراکتر بروس ویلیس که جانشین چارلز برانسون شده، بر هر چیز دیگری میچربد و شاید تهیهکنندگان فلم از یاد برده باشند که اغلب کارهای اخیر ویلیس برخلاف فلمهای ۲۰ سال نخست وی نگرفته و گیشه جالبی نداشته است.
انگیزه ویلیس برای کشتارهایی که در فلم میبینیم، جبران مرگ همسر و فلج شدن دخترش در جریان ورود سارقان مسلح و پلید بهخانه مسکونی وی است ولی همین مسأله به اضافه جایگاه اجتماعی فعلی ویلیس و پارهای مسائل دیگر نقاط تفاوت این ورسیون تازه با فلم نخست است و همچنین انتقال اتفاقات از نیویورک به شیکاگو، دیگر تغییر صورت گرفته اما چون شیکاگو از دیرباز شهر گانگسترهای امریکا بوده و معدن و مرکز تخلف، کسی از وجه اخیر ضرری نمیبیند.
در چنین بلبشو و روال افسار گسیختهای، کاراکتر بروس ویلیس که پلکرسی نام دارد، یک پزشک جراح موفق است. حال آنکه در فلم اوریژینال چارلزبرانسون در قالب یک متخصص املاک و مستغلات که به عرصه قتلهای وحشتناک کشیده میشود، لااقل بهلحاظ ناهمخوانی شغلش با کردارش کمتر از ویلیس باورپذیر بود.
جشن تولد بدخیم
هست، پل کرسی از شکوه توفیق خود و خانواده خویش در ملاحظات اجتماعی و شغلی لذت میبرد. دختر او جوردن (با بازی کامیلا مورونه) بهتازگی وارد دانشگاه معتبر NYU در ایالت نیویورک شده و همسرش لوسی (الیزابت شو) در آستانه دریافت مدرک PHD خود است. این همسر و دختر وفادار یک جشن تولد را برای پل تدارک دیدهاند، اما وی را با یک تلفن اضطراری به شفاخانه محل کارش فرا میخوانند تا جای همکاری را پرکند که به سبب موضوعی اضطراری بناچار شیفت خود را ترک گفته است.
در نتیجه لوسی و جوردن مجبور میشوند که بهجای رفتن به رستوران محبوبشان که محل گرفتن جشنتولد پدر بود، به خانه بازگردند. آنها نمیدانند که سارقان خانه را تسخیر کرده و در حال جمعآوری اشیای با ارزش هستند و طبعاً انتظار بازگشت سریع آنها را نداشتهاند. در درگیری غیر قابل اجتنابی که بین مادر و دخترش با گروه سارقان بیرحم پیش میآید، مادر در دم کشته میشود و دختر به حالت اغما فرو میرود.
ابتدا عزاداری و سپس جستوجو
پل کرسی بعد از مطلع شدن از موضوع همان عکسالعملی را نشان میدهد که میشد پیشبینی کرد. ویلیس مراسم لازم را برای همسر از دست رفتهاش میگیرد و هر روز چند نوبت به بیمارستان محل درمان دخترش میرود تا از آخرین روند ترمیم و معالجه او مطلع شود. او با دو پولیس مأمور بررسی پرونده این ماجرا (با بازی دین نوریس و کیمبرلی الیز) هم دائماً سرو کله میزند. فلم با نشان دادن رفتارهای تند و پرخاشگرانه برادر پل بهنام فرانک (وینسنت دونوفریو) این سؤال و شائبه را ایجاد میکند که آیا او به سبب بیکار بودن و داشتن قروض کلان مجری این جنایت و یکی از سارقانخانه پل نبودهاست.