صفحه نخست » فرهنگ و سینما » نگارستان ملی؛ گورستان متروک، هنرهای تجسمی
نگارستان ملی؛ گورستان متروک، هنرهای تجسمی
اینجا افغانستان است که در میان همهی نابسامانیها و ناهنجاریها، در گوشهای از شهر کابل، واقع در جادهی آسمایی، نگارخانهای با ساختمان دو طبقهای به سبک معماری سنتی ولی زیبا و دلانگیز در قلب تابش طلوع خورشید صبح کابل، جا باز کرده است که به گفتهی صابره رحمانی، آمر نگارستان ملی: در حال حاضر بیش از ۷۵۰ اثر هنری در نگارستان ملی از هنرمندان خارجی چون پیکاسو و داوینچی و اثر هنری داخلی چون «طوفان» اثری؛ شهرهی جهانی که با کلک نگارگر غلاممحمد میمنگی در صد و اندی سال پیش، خلق شده، نگهداری میشود.
نگارستان ملی جاییست که اثرهایی از هنرمندان جهانی مثل پابلو پیکاسو، میکلآنژ و داوینچی از هنرمندان داخلی چون غلاممحمد میمنگی، عبدالغفور برشنا، قربانعلی عزیزی، غوثالدین خان، خیرمحمدخان یاری، کوهزاد، حفیظالله وفا و برخی هنرمندان پیشگام دیگر نگهداری میشود. اثرهای هنری موجود در نگارستان ملی، در برگیرندهی کار هنرمندان عرصهی خوشنویسی، مجسمهسازی، کندهکاری، کولاژ(تکهچسپانی) و نقاشی است که هماینک تابلوهای نقاشی و خط، مهمترین داشتههای این نگارستان را تشکیل میدهد. این اثرها پس از ایجاد نگارستان ملی در سال ۱۳۶۲ خورشیدی، از سفارتخانهها، ارگ، موزیم ملی افغانستان و بعضی خانههای ضبطشده جمعآوری و نگارستان ملی با نام نگارخانه راهاندازی شد.
نگارستان ملی کابل در بخش هنرهای تجسمی فعالیت دارد و اثرهایی که در آن نگهداری میشود؛ تصویرهایی از مکانهای محلی و تاریخی این سرزمین، منظرههای طبیعی، مکانهای باستانی، پوشش و لباس محلی، چهرههایی از شخصیتهای ملی و تاریخی، سیمای کابل قدیم و گوشههایی از چگونهزیستی در افغانستان را به نمایش میگذارد که در اثرهای نقاشی این نگارستان از رنگ روغنی و آبرنگ استفاده شده است.
نگارستان ملی که ۳۶ سال از عمر آن میگذرد، امروز دارای اثرهای هنری از کشورهای ایتالیا، فرانسه، امریکا و ایران میباشد که تمام این آثار چه داخلی و چه خارجی، بالغ بر ۷۵۰ اثر میشود. تعدادی از آن را اثرهای خارجی تشکیل میدهد که بعد از گشایش نگارستان از سایر کشورها خریداری و جمعآوری شدهاند. تعدادی هم به شکل تحفه از خارج وارد نگارستان شده است. طبق گفتهی صابره رحمانی آمر نگارستان ملی با افغانستان ما: «در حدود ۱۲۰ تا ۱۴۰ اثر از هنرمندان خارجی در نگارستان ملی نگهداری میشود.»
نگارستان ملی که به شمول دهلیزها شامل ۱۸ سالون نمایش میباشد، آثارش را به دو شکل دایمی و موقتی به نمایش میگذارد. از آن جمله پنج سالون آن به نام پنج هنرمند اسبق افغانستان نامگذاری شده که اثرهای همان هنرمندان هر یک در یک سالون نگهداری میشود و اثرهای سایر هنرمندان در سالونهای دیگر میباشد. همین طور اثرهایی از هنرمندان معاصر افغانستان مثل صدیق جکفر، علیبابا اورنگ و برخیهای دیگر در نگارستان به چشم میخورد. نگارستان ملی دارای یک آمریت و چهار مدیریت؛ مدیریت ترمیم آثار، مدیریت ثبت و راجستر، مدیریت اداری، و مدیریت نمایشگاه و مخزن میباشد که اکنون ۱۶ مرکز هنری دیگر در ۱۶ ولایت افغانستان تحت مدیریت نگارستان ملی کابل فعالیت دارند.
صابره رحمانی که از سال ۱۳۶۳ خورشیدی تا کنون از سمتهایی مامور رهنما، مدیریت و اکنون تا آمریت نگارستان ملی ارتقاء کرده است، میگوید: اوج شگوفایی نگارستان ملی در سالهای حول ۱۳۶۵ خورشیدی بوده است؛ اما در بحبوحهی آمدن حکومت مجاهدین در کابل و سقوط داکتر نجیبالله رییس جمهوری وقت افغانستان، نگارستان ملی نیز خسارات شدیدی را تجربه کرده است که در آن دوره چندین بار نگارستان مورد سرقت قرار گرفته و خیلی از اثرهایش را از دست داده است. سپس در دوران طالبان این نگارستان دچار زوال فرهنگی خویش می شود و برای مدتی درب نگارستان بسته میشود و خیلی از اثرهایش از بین میرود.
او گفت: «در آن زمان نگارستان مناصفهای از اثرهایش را از دست داد.» اما با استقرار حکومت انتقالی در افغانستان پساطالبانی، نگارستان ملی نیز به سوی پرباری خویش حرکت میکند تا بیشتر از هشت صد اثر در آن جمع آوری میشود که اینک از همان اثرها در ۱۶ ولایت دیگر فرستاده شده، مرکزهای هنری در ولایتها ایجاد شده است و در حد بالاتر از ۷۵۰ اثر آن در خود نگارستان ملی موجود میباشد.
سیدعنایتالله مدیر نمایشگاه نگارستان ملی میگوید: «اثرهایی از هنرمندان معاصر افغانستان در نگارستان ملی موجود میباشد و هنرمندان و استادان هنر؛ کسانی چون سلمانعلی ارزگانی، صدیق جکفر، یوسف آصفی، اکبر سلام، عالم فرهاد، ضیای فروغ، عتیق گردیزی با نگارستان ملی در ارتباط بوده و همکاری دارند.»
مدیریت ترمیم آثار، چندی قبل در نگارستان اضافه شده است که در بخش ترمیم اثرهایی هنری که در زمان طالبان تخریب شده بود را فعالیت میکند. شکریه بارکزی مدیر بخش ترمیم با افغانستان ما گفت: «تا حال هرچند که دورهی آموزش تیم ترمیمکار از سوی استادان خارجی تکمیل نشده ولی در حدود ۳۱ اثر در نگارستان ملی ترمیم شده است.»
با همهی این گفتهها؛ اما آنچه به واقع در نگارستان دیده میشود، تا آنجایی که اثرهای نگارستان جذاب و محوکننده است، به همان اندازه نگارستان رقتانگیز و متاثرکننده است. وقتی در نگارستان بروی، صدها اثر هنری ارزشمندی چون تابلوی طوفان از غلاممحمد میمنگی و اثرهایی از پیکاسو و خطاطیهای از استاد علیبابا اورنگ و سایر هنرمندان؛ در درون اتاقهای منقش و زیبا محبوس شدهاند. اتاقهای زرینی که در درون تاریکیهای ناشی از پردههای آویزان بالای تاقها فرو رفتهاند. این تابلوها و نقاشیها و خطاطیهاست که در دل تاریکی هفتهها و ماهها، سالیان سال در اتاقهایی که با قالینهای زیبا و نفیس فرش شده، در انزوا و تنهایی به سر میبرند. اینست که هر از گاهی ماموری از نگارستان میآید و گرد و غبار آنان را میتکاند. دیگر نه از هنرمند خبریست و نه از هنردوست.
بودن در آنجا مرا به یاد بودا میانداخت. حس میکردم من هم در کاخ مجللی پا گذاشتهام که دکورهایش قیمتیترین اثرهای هنری جهان است و زیر پایم نفیسترین قالیها فرش شده است؛ اما اینجا جاییست که فقط غربت و دلتنگی از آن بر آدم چیره میشود. چون هفتهها میگذرد و کسی نمیآید و سکوت مطلق بر آن حاکم است. تاریکی و تنهاییست که بر آن حکومت میکند و این اثرهای هنری ارزشمند شبیه زندانیها در آن محبوس شدهاند. ساختمان دو طبقهای نگارستان ملی در دل ازدحام شهر کابل، به سان خانهی غربتزدهای میماند که تنها چند پرسونل که گاه و بیگاه از آن سر میزنند و کسی نگاهی به آن خطه نمیاندازند. این اثرهاست که بعد از چند ماهی که روز متشخصی فرا می رسد تا نمایشگاهی در سالون نمایش برپا شود و این نقاشیهای جذاب و متحیرکننده که تاریخ مصور افغانستان را به رخ میکشد و انسان را وادار به صرف وقت، به نگریستن شان میکنند، که بیننده لحظهای خود را در پیشگاه بتهای بامیان و لحظهای خود را در دنیای هنر فرانسه و اروپا تصور میکند، به خاطر آن یک روز نمایش صافی میشوند و دیگر هیچ که نگارستان همچو قبرستان سرد و ساکت مجموعهای از این اثرهای هنری که میلیونها ارزش دارد، را زندانی کرده و به فراموشی سپرده است و هیچ خبری دیگری از آن بر نمیخیزد. وقتی همرای مدیر نمایشگاه از راهپلههای آن بالا میرفتم، گفتم: «مدیر صاحب! چرا نگارستان این همه ضیق و ساکت است؟» او گفت: «خب، مشکلات خود را دارد، کسی به اینجا نمیآید.» از توجه دولت و وزارت از او پرسیدم، گفت: «دولت توجهش خوب است اما نه خیلی زیاد. چون در بخش فرهنگ و هنر خیلی زیاد مصرف نمیکنند.»
به گفتهی ماموری از نگارستان که نخواست نامش فاش شود: «نگارستان ملی، امروز به نگارستان شخصی بدل شده است و هیچ هنرمندی مشهور افغانستانی اثرهایش را در نگارستان نمیآورند چون فکر میکنند گذاشتن آنها در نگارستان، توهین است به هنر. ازینرو هر کدام خود نگارخانهی شخصی درست کردهاند.»
در نگارستان اثرهایی بسیار نادر از هنرمندان معاصر افغانستان دیده میشود که به گفتهی یکی از مسوولان آن، آنها نمیخواهند به اثرهای شان توهین کنند که بیاورند به نگارستان. زیرا نگارستان شبیه قبرستانی مجموعهای از اثرهای هنری کسانی را گرد آورده است که خود آنها زنده نیستند و کسی که از هنر چیزی میداند، اثرش را در این جا نمیآورد.
او افزود که: مردم افغانستان همه چیز را بعد از مردن ارج مینهند. امروز در نگارستان نیز، بهترین اثرهایی که در اینجا نگهداری میشود، از هنرمندانی آورده شده که خود آنها مرده اند و هیچ هنرمند زندهای چنین توهینی به اثرش نمیکند یا ضعیفترین آثارش را به نگارستان میفرستد. این است که درب نگارستان همه روزه باز است و به مردم تکت میدهد؛ اما هیچ بازتابی از هنر و فرهنگ افغانستان از آن منعکس نمیشود. به گفتهی یکی از مامورین آن که نمیخواهد نامش فاش شود: «کارمندان نگارستان دهها سال است که شبیه میراث پدری به آن مینگرند و کسی دیگری را راه نمیدهند.»
او اضافه کرد: از نگارستان نه دولت خبر دارد و نه ملت. نه بودجهای روی آن مصرف میشود و نه کسی بالای آن کار میکند. همگی در سلسلهی زنجیری متصل یکدیگر هستند که چند روزی در نگارستان باشند و هر کسی مصروف ساختن زندگی خویش هستند نه نگارستان ملی. با این وصف، نگارستان به خانهی متروکی تبدیل شده که کسی از آن دیدن نمیکند و توجه دولت هم به آن کمتر است و بسیاری از مردم از چنین جایی که مجموعهی ارزشمند و گرانسنگی از فرهنگ و هنر یک کشور را در خود جا داده است، از آن خبر ندارند.