صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

یادداشت‌های یک معلم (8) - آموزش‌های غیرمستقیم: مشـارکت یا رقـابت

یادداشت‌های یک معلم (8) - آموزش‌های غیرمستقیم:  مشـارکت یا رقـابت

دانشآموزان ما باید شریک هم باشند یا رقیب هم؟ طرح این پرسش و پاسخ به آن از نظر من مهم است. فضای مسلط در بازار کار رقابت است. آدمها فکر میکنند که در اصل رقیب هم به دنیا میآیند. در هر جایی و بر سر هر چیزی رقابت میکنند. از محیط خانه گرفته تا اجتماع و مکتب و دانشگاه. این است که انسانها جهان و زندگی را عرصههای رقابت با هم میبینند. اما آیا این تلقی درست است؟ فضای صنف باید یک فضای رقابتی باشد یا کار باهمی و گروهی بدون سر وکله زدن؟
هر انسانی در فردیت خودش همه چیز را به صورت تمام و کمال برای خودش میخواهد و اگر چیزی اضافه شد که اکثرا اضافه نمیشود را برای دیگران. دانشآموزان نیز چنین اند. توجه معلم را برای خود و تنها به خود می خواهند. نمرات عالی را برای خود میخواهند. تکتک دل شان میخواهد که فضای صنف مطابق خواستۀ فرد آنان پیش برود. در چنین شرایطی مسوولیت معلم خطیر و مهم است. اقتضای این مسئولیت این است که معلم صنف را برای همه عیار کند. طوری که همه خود را در آن سهیم بداند. سوالی که پرسیده میشود سوال همه باشد و جواب هم؛ قانون همچنان.
برخلاف تلقی عموم که طرفدار رقابت و فضای رقابتی در داخل صنف استند من با فضای مشارکتی بیشتر موافقم. فکر میکنم که کارهای گروهی و اشتراک شاگردان در کارهای گروهی ظرفیت آنها را در پذیرش رای مخالف و تمرین استدلال بالا میبرد. شاگردان باید یاد بگیرند که قبل از آنکه رقیب هم باشند شریک هم اند؛ اما این بدان معنا نیست که فردیت و خواسته و نیازهای فردی دانشآموزان را سرکوب کنیم. هر فرد و هر خواسته برای معلم باید مهم و قابل احترام باشد. طوری که سایر خواستهها قربانی نشود.
حتما میپرسید که رقابت مثبت چطور؟ همیشه همه از رقابت مثبت میگویند. خود ما نیز گاهی به رقابت مثبت تشویق شده ایم؛ اما هیچگاهی نپرسیده ایم که یعنی چه؟ رقابت مثبت در همان پوشۀ کلی خودش محصور مانده و کسی آن را باز نکرده است. غافلیم که رقابت مثبت درواقع در داخل گروهها شکل میگیرد. به بیان دیگر، رقابت گروهی همان رقابت مثبت است. وجه دگر رقابت مثبت همان رفاقت توأم با رقابت است که خیلی نادر است. به همین دلیل است که پیشنهاد من ایجاد فضای مشارکتی در داخل صنف است تا رقابتی؛ چون آثار مخرب رقابت را در صنفهایم فراوان دیده ام. در مواردی منجر به جبههگیری شاگردان در مقابل همدیگر میشود و شیرازۀ صنف را از هم میپاشد. هر شاگردی که مدعی مثلا اول نمرگی در داخل صنف است کوشش میکند طرفدار بیشتری در داخل صنف برایش دست و پا کند تا هنگام بحث و جدل و به کرسی نشاندن حرفش حمایت آنها را داشته باشد و هم به رقیب نشان دهد که قدرت رهبری دارد و میتواند افرادی را در اطراف خویش جمع کند. در چنین شرایطی دانشآموز به جای اینکه از کامیابی و برد خویش راضی شود، از شکست رقیب دوچندان حظ میبرد و این باعث میشود که در تمام زندگی پیروزی خویش را در شکست دیگران ببیند. باعث میشود که حرفهای مهم را فقط برای خودش نگه دارد تا در مواقع ضروری از آن به عنوان حربه در برابر حریف و رقیبش استفاده کند.
مشارکت اما چنین نیست. در فضای مشارکتی دانشآموز برد را برای یک جمع میخواهد. حرف از «ما» است. حرف هرکسی به عنوان نظر فردی در داخل گروه به بحث گرفته میشود، استدلال میشود، و در نهایت آنچه بیرون میآید به عنوان نظر جمع مطرح است. به کرسی ننشستن نظر جمع هم تبعاتش به جمع برمیگردد و توان دفاع از آن و پذیرفتن شکست نیز ساده است؛ اما در فضای رقابتی فردی شکست در اغلب موارد باعث سرخوردگی میشود. باعث میشود تا دانشآموز باور به خود را از دست دهد.
حرف اساسیتر بازار کار است. در بازار کار از رقابت ناگزیریم. بخواهیم نخواهیم در معرض رقابتهای سنگین قرار داریم. من فکر میکنم که اگر دانشآموز با فضای مشارکتی خو بگیرد، ویژگی مثبتش در بازار کار این است که پیروزی خود را در شکست دیگران نمیبیند. خود را در نهاد کلانی به نام جامعه میبیند که هرکسی در آن شریک و فعال است. مشارکت در سطح کلان تر. فکر میکند بخشی از کار جامعه را او انجام میدهد و بخش دیگرش را رقیب او. پس رقابت با چنین نگاهی سویۀ دیگری از مشارکت است که تهداب آن در مکتب گذاشته میشود.