صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۸ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

یادداشت‌های یک معلم (6) - آموزشهای غیرمستقیم: شراکت و رفاقت

یادداشت‌های یک معلم (6) - آموزشهای غیرمستقیم:  شراکت و رفاقت

وقتی ما دانشآموز بودیم، رفاقت ما از شراکت شروع میشد. شراکت در نانی که از خانه میبردیم، شراکت در کتابی که از مکتب برای هر سه یا دو دانشآموز یک جلد داده میشد. هرشب یکی از ما صاحب کتاب بودیم. خوشبخت کسی که نوبت کتابش بعد از ظهر پنجشنبه بود. بخت این را داشت که دو شب با کتاب باشد. خوشبختتر اما دوگانگیها یا پسران و دختران کاکا بودند که هرشب صاحب کتاب بودند. شراکت در کتاب اجباری بود که از طرف اداره مکتب خلق میشد و ما ناگزیر از پذیرفتن آن بودیم. این شراکت ها اغلب از دعوا و جنجال بر سر کتاب شروع می شد و اکثرا به رفاقت منجر میشد. دعوا بر سر اینکه چرا شریک ما در پشت جلد کتاب نام خود را اول نوشته و از ما را دوم؛ دعوا بر سر اینکه چرا شریک ما صفحات سفید کتاب را خطخطی کرده؛ دعوا بر سر اینکه چرا کتاب پاره شده است و کی باید آن را دوباره ترمیم کند. گاهی این دعواها سر از مدیریت میکشید. شاید هیچکدام مقصر نبودیم؛ اما معلم یا مدیر با استنباط از استدلالهای ما یکی را مقصر میکشید و حکم میکرد تا کتاب را ترمیم کند. شراکت در نان اما اجبار نبود. با کسی که خوش ما میآمد شریک میشدیم. کمتر اتفاق میافتاد که از طرف معلم کار گروهی به ما داده شود و ملزم به کار در قالب گروه شویم یا گفته شود که با دانشآموزی که در درس مشکل دارد کمک کنیم تا این کارها منجر به شکلگیری رفاقت شود.
حالا چنین نیست. دانشآموزان از صنفهای هفت به بالا مهمانی میگیرند، خانۀ هم میروند و بالاخره دوست همطبع شان را انتخاب میکنند. موضوع شراکت نیز حالا فرق کرده. حالا دیگر در کتاب شراکت نمیکنند. با فلش و هارد و کامپیوتر شریک هم میشوند. شاگردان از فیلمها و کتابهای مورد علاقهی شان به همدیگر میگویند؛ از سرگرمیهای همدیگر و سایر دلگرمیهایی که در زندگی دانشآموزی شان دارند. گاهی معلمان نیز دانشآموزان را به کارهای گروهی ترغیب میکنند و این همه باعث میشود شاگردان رفیق هم شوند.
از آنچه نوشتم منظورم مقایسۀ صرف دو وضعیت نیست. یا قصد ترسیم یک وضعیت ایدهآل برای دانش آموزان امروزی در مقایسه با چندسال قبل ندارم؛ بلکه هدف اصلی این است که دانشآموز در مکتب باید علاوه بر آنچه از مضامین مختلف یاد میگیرد، مهارتهای زندگی، قابلیتهای برقراری روابط و مهارتهای دوستیابی را فرابگیرد. اگر ادعا کنم که یکی از اهداف رفتن به مکتب و دانشگاه و حضور در صنفهای درسی یاد گرفتن مهارتهای زندگی در اجتماع است، گزافه نگفته ام؛ زیرا با توجه به امکانات دنیای مدرن هر دانشآموزی میتواند در گوشۀ تنهایی و در خانۀ خود موضوعات شامل در نصاب آموزشی در حد مکتب فراگیرد؛ بنابراین هدف اصلی از مکتب رفتن و نشستن در زیر سقفی به نام صنف که بیش از سی شخصیت و خلق و خوی متفاوت در آن است، تمرین زندگی اجتماعی است. و این موضوعی است که اکثرا در مکاتب ما نادیده گرفته میشود. یادگیری این مهارتها را تحت عنوان آموزش غیرمستقیم میتوان مطرح کرد. آموزش مستقیم همان آموزش نصاب است، اما آموزش غیرمستقیم نهفته در رفتار معلم، فعالیتها و نشست و برخاستهای داخل صنف و مکتب است که از نظر من اهمیت آن در اکثر موارد بر آموزش غیر مستقیم میچربد. بنابراین، موضوع فعالیتهای آموزشی در حیطۀ مکتب و رفاقتها و رقابتهای باید جدی گرفته شود.
هر کار معلم پیامی در خود نهفته دارد. دانش آموز بعد از دوازده سالی که از مکتب فارغ میشود باید مهارتهای زندگی اجتماعی را نیز فرا گیرد.
معلمان باید موضوع برای مشارکت دانش آموزان خلق کنند. از هر بهانه یی برای کار گروهی و ایجاد رفاقت های دانش آموزی استفاده کنند؛ چون این رفاقت ها و شراکت ها دانش آموزان را در آینده برای یک زندگی سالم اجتماعی مبتنی بر شراکت آماده می کند.