صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

یادداشتهای یک معلم (1) حد وسط تشویق و سرزنش

یادداشتهای یک معلم (1) حد وسط تشویق و سرزنش

? مقيم مهران

خانواده و مکتب دو بستری است که دانشآموز در آنها میبالد و پرورش مییابد. بدیهی است که بستر مساعد و مناسب از هر لحاظ به پرورش مُثمر محصول منجر میشود. از سوی دگر، تشویق و سرزنش نیز بهعنوان عاملهای موثر در آموزش در دستان خانواده و معلمان قرار دارد؛ اما چگونه تشویق کردن، زمان تشویق و اندازۀ آن مواردی اند که اکثراً لحاظ نمیشوند. برای روشن شدن این مسأله مثالی میآورم. تشویق مانند خمیرمایه است. عاملی برای خمیرشدن آرد؛ اما اندازۀ آن و سرشتن آن با آرد در شرایط مختلف بستگی به مهارت شخصی دارد که آرد را خمیر میکند. اگر مقدار خمیرمایه کم باشد، آرد خمیر نمیشود؛ اگر زیاد باشد آن را ترش میسازد. تشویق نیز چنین است. اگر کم باشد مایۀ بیانگیزگی، زیاد شود باعث فخرفروشی و اگر هیچ نباشد که قصه معلوم است: دانشآموز را به امان خدا رها کرده ایم.  مهم است که دانشآموز باید درس را به خاطر تشویق خانواده نخواند. یا هرکدام ما کار خوب را به خاطر کسب جایزه و مدال انجام ندهیم. انگیزۀ دانشآموز از درس خواندن باید خود درس باشد نه تشویق معلم و خانواده؛ همانگونه که غرض ما از انجام کار خیر نباید اخذ مدال باشد. اگر انگیزۀ درس خواندن دانشآموز جلب توجه و تشویق خانواده باشد، درست است که درس خوانده میشود، اما در همان مرحلۀ کسب تشویق باقی مانده و راه پیشرفت سد میشود. در آینده بنا به هر دلیلی اگر تشویق خانواده متوقف شود، درس خواندن نیز برای دانشآموز معنا و اهمیت خویش را از دست میدهد. این حالت زمانی است که خانواده بیش از حد دانشآموز را تشویق میکند و آن را وسیلۀ غایی برای درس خواندن فرزندشان قرار میدهد.
میشل اوباما، همسر باراک اوباما، رییس جمهور پیشین آمریکا در کتاب خاطرات خویش، «شدن» به این موضوع اشاره کرده و در مورد برخورد فامیل با او و برادرش چنین مینویسد: «وقتی کار بزرگی انجام میدادیم، به اندازهیی از ما تعریف میکرد که میفهمیدیم از ما راضی است، اما آن قدر از ما تعریف و تمجید نمیکرد که این تعریف و تمجید دلیل و انگیزۀ آن کار بزرگ ما شود.»  آن رخ سکه نیز که کمتشویقی و کمتوجهی خانواده به کارهای بزرگ فرزندان است، تبعات منفی را برای آیندۀ دانشآموزان به بار میآورد. وقتی دانشآموزی احساس کند که کارهای خوب او جلب توجه نمیکند و والدین نسبت به آنها بیتفاوت است، به تدریج انگیزۀ خویش را از دست داده و چون در زندگی انسان خلاء امکانپذیر نیست، کمکم جای آن کارهای بزرگ و خوب توسط مسایل منفی پر میشود؛ بنابراین پیداکردن حد وسط تشویق برای خانواده ها مستلزم دقت و مطالعۀ بیشتر است.
نقطۀ مقابل تشویق، سرزنش است. هرچند بار منفی دارد، میتواند در مواردی مفید نیز باشد. در مکاتب و خانواده های ما بیشتر وجه منفی آن رایج است و کارکرد دارد.
فراوان دیدهام که دانشآموزانی به خاطر ناکام ماندن یا کم گرفتن نمره در مضمونی از سوی خانوادهها سرزنش شده اند. برداشت من این است که چنین برخوردی با دانشآموز درست نیست و این سرزنش نتیجۀ منفی در پی دارد. به این دلیل که اگر دانشآموزی از میان مضامین مختلف مکتب، استعداد خویش را شناسایی کند و هدفمندانه آن مضمون را بخواند، دربارهاش تحقیق کند، کارش باارزشتر از دانشآموزی است که تمام مضامین را طوطیوار خوانده و حفظ میکند، ولو که در مضمونی ناکام بماند. بهترین مواجهۀ خانواده با دانشآموز در این موارد این است که به جای سرزنش در صنوف بالا به او اجازه دهد تا ذوق خود را در میان مضامین بیابد و مضمون دلخواهش را بخواند. آنگاه هم میزان درگیری خانواده با او کم میشود و هم درس خواندن و مکتب برایش دلچسپ میشود.
برعکس این قضیه را هم میتوان یادآوری کرد. اینکه دانشآموزی به خاطر گرفتن نمرۀ صددرصدی آن قدر از سوی مکتب و خانواده تشویق میشود که تمام خوشبختی و موفقیتش خویش را در گرفتن نمرۀ صددرصدی میبیند و از سایر جنبههای یادگیری غافل میشود. اینگونه برخورد سبب میشود تا دانشآموزی تمام رشتههای موفقیت را به یک نقطه مثل امتحان کانکور گره بزند و خوشبختی خویش در آینده را در نمرۀ بلند مکتب ببیند که اگر آن گره گشوده نشد، منجر به ناامیدی، سرخوردگی و حتا در مواردی خودکشی میشود. بهتر است به جای آن خانوادهها به فرزندانشان این نگرش را القا نمایند که زمینهها و فرصتها فراوان است و نباید نمرۀ مکتب مانع دیدن سایر فرصتها شود.
طرفدار تشویق استم، اما نه در حدی که سبب ایجاد غرور کاذب در دانشآموز شود و او را تک بعدی بار بیاورد. همچنان دانشآموز را متوجه کاستی کارهایش بکنیم، اما در حدی سرزنشش نکنیم که استعداد و ذوق او در عرصههای دیگر صدمه ببیند.