صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

هوانوردان (The Aeronauts)

هوانوردان  (The Aeronauts)

به اندازهی تاریخ حضور انسانها بر روی کرهی زمین، شجاعترین ما قصد داشته اند تا مرزهای کشف نشده را بپیمایند و افق دید ما را گسترش بدهند. چه دنیای جدید باشد، چه شمالگان باشد و چه قطب جنوب، چه نقطههای بلند کوهستانها باشد، عمق اقیانوسها، عمق فضاها؛ انسانها همیشه به طرز غیر قابل مهاری قصد داشته اند که به سوی ماورا بروند. « هوانوردها » ( The Aeronauts ) به طرز محدودی بر اساس پرواز بالن رکوردشکن سال ۱۸۶۲ از سوی پیشگامان علوم هوایی « جیمز گلیشر » ( ادی ردمین ) انجام شد. این اثر دریچهای به سوی تاریخی از زندگی ما نشان میدهد که پرواز و رسیدن به ابرها اتفاق شگفتانگیز و خطرناکی محسوب میشد، شاید به اندازهی پرواز به ماه در یک قرن بعد.
کارگردان این اثر یعنی آقای « تام هارپر » و نویسندهی آن، « جک تورن » برای تعریف کردن داستان « گلیشر » تغییرات زیادی به شواهد تاریخی داده اند تا بتوانند فلم را به لحاظ جنسیتی برابر کنند. وقتی که « گلیشر » این پرواز را انجام داد، افراد بسیاری در کنار او حضور داشتند من جمله کمکخلبان او یعنی « هنری تریسی کاکسول ». برای این فلم اما « کاکسول » جای خود را به یک شخصیت خیالی به اسم « آملیا رن » ( فلیسیتی جونز ) داده است، کسی که نه تنها جای شخصیت « کاکسول » را گرفته بلکه ابراز ارادتی به بسیاری از بالونسواران زنی محسوب میشود که در طول تاریخ نادیده گرفته شده اند. شگفتانگیز است که پیشزمینهی داستانی « آملیا » که به طور کامل و از پایه و اساس توسط نویسندگان خلق شده است، از داستان خود « گلیشر » جذابیت بیشتری دارد. در حقیقت اگر شما بخواهید این دو شخصیت را در کنار یکدیگر قرار دهید، « آملیا » به عنوان فرد مهمتر و قویتر جلوه میکند.
هر کدام از شخصیتهای اصلی دلیل خاصی برای خودش دارد تا وارد این سفر فضایی بشود. این انگیزه برای « گلیشر » این است که بتواند زمینهی مورد علاقهی خود در علوم هوایی را اهمیت ببخشد؛ «علمی » که توسط خیلیها به علت دقیق نبودن مسخره میشده است. این اقدام برای « آملیا » تلاشی برای پشت سر گذاشتن یک تراژدی محسوب میشود؛ تراژدی مرگ همسرش، هوانوری که زندگی را برای نجات جان « آملیا » در یک ماجراجویی اشتباه داد. رابطهی « گلیشر » و « آملیا » در ابتدا بسیار سرد است اما در ادامه همه چیز بسیار گرمتر و بهتر میشود. آنها سختیها و خطرات را تحمل میکنند؛ طوفان غیرقابل انتظار که خطر مرگ و از کنترل خارج شدن بالون را به همراه دارد و پس از آن هم مخزن گازی که نشتی دارد و مشکلاتی را برای آنها ایجاد میکند.
« هوانوردها » تقریبا در لحظه اتفاق میافتد و ۷۰٪ اتفاقات آن درون خود بالون جریان دارند و قسمتهای دیگر هم یا درباره‌‌ی شخصیتهای فرعی اند و یا فلشبکهایی به گذشته اند تا بتوانیم با پیشزمینههای داستانی « گلیشر » و « آملیا » آشنا شویم. به لحاظ ساختاری هیچ نکتهی شگفتانگیزی دربارهی « هوانوردها » وجود ندارد. نقاط قوت آن از جایی میآیند که بینندگان را به سوی درک کردن زیبایی بی حد و حصر و خطرات زیاد ماجراجویی هدایت میکند. صحنهای وجود دارد که در آن بالون به بالای ابرها میرسد و اثر به ما یادآوری میکند شانس زنده ماندن این افراد تا چه اندازه کم است. صحنهی دیگری با دستهای از پروانهها هم وجود دارد که حس سوررئال و فراواقعی بودن را به خوبی منتقل میکند. ارجاعات وجودگرایانهای درست مثل فلم « جاذبه » ( Gravity ) آلفونسو کوآرون در این اثر وجود دارند اگرچه که فلم نامزد اسکار سال ۲۰۱۳ این فرد از این اثر جایگاه بالاتری دارد.
برای « ادی ردمین » و « فلیسیتی جونز » این اثر بازگشتی مشتاقانه برای همکاری با یکدیگر محسوب میشود. هر دوی این بازیگرها قبلا در فلم برندهی اسکار « تئوری همهچیز » ( The Theory of Everything ) با یکدیگر همکاری کرده بودند که برای « جونز » یک نامزدی اسکار و برای « ردمین » خود مجسمه را به همراه داشت. رابطهی خیلی خوبی که آنها از فلم قبلی داشتند باعث عمیق شدن و بهتر شدن رابطهشان در این اثر هم میشود. « هوانوردان » اصلا فلم رمانتیکی نیست و در هیچ نقطهای از اثر هم هیچ اشارهای به وجود وابستگی احساسیای بین شخصیتهای اصلی این اثر نمیشود ( در دنیای واقعی « گلیشر » ازدواج کرده بود اما در دنیای فلم همچین چیزی وجود ندارد ) اما دوستی و احترام متقابلی بین هر دوی آنها وجود دارد.
در بین این دو، « جونز » نقش پررنگتر و قدرتمندتری دارد؛ نقشی که نیازمند حضور فیزیکی و احساسی قویتری است. البته که حضور در فلم « شورشی » ( Rogue One ) باعث شده تا او برای بازی در این صحنههای خطرناک توانایی بالایی داشته باشد، صحنههایی مثل بالارفتن از طنابی در کنار بالون با انگشتانی یخزده.
به صورت کلی میتوان گفت که بازیهای خوب این اثر دربارهی پیشزمینهی داستانی قوی آن که مرتبط است با تکنیکهای مهندسی و علمی نادیده گرفته شده باعث شده است تا رویکرد متفاوتی دربارهی عمق علاقهی انسان به کشف و رفتن به سوی ماوراها داشته باشیم.