صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

The Addams Family (خانواده‌ی آدامز)

The Addams Family (خانواده‌ی آدامز) کارگردان: Greg Tiernan (گِرگ ترنان) Conrad Vernon (کنراد ورنون) // نویسنده: Matt Lieberman (مت لیبرمن), Charles Addams (چارلز آدامز) // منتقد: نشریه ReelViews

شخصیتهای تصویر شده توسط « چارلز آدامز » از زمانی که برای اولین بار در یکی از نسخههای مجلهی نیویورکر ( New Yorker ) در سال ۱۹۳۸ منتشر شدند، همیشه خود را به عنوان یکی از معروفترین خانوادههای جامعهی آمریکایی معرفی کرده اند. خانوادهای که به راحتی میتوان آنها را تشخیص داد و از دیگران متمایز دانست. اگرچه در طی سالیان دراز یک دوجین تجسمات مختلف از آنها به نمایش گذاشته شده است اما شناختهشده ترین موارد شامل سریال تلوزیونی سال ۱۹۶۴ و فلم‌‌های اوایل دههی ۹۰ است. اگرچه « خانوادهی آدامز » ( The Addams Family ) نسخههای کارتونی و انیمیشنی هم داشته است ( در سالهای ۱۹۷۲، ۱۹۷۳ و ۱۹۹۲ ) و حتی « تیم برتون » هم زمانی در یک پروژهی « موشن کپچر » ( Motion Capture ) از آن درگیر بوده است، اما فلم کنونی را میتوان اولین باری دانست که یک انیمیشن سینمایی از آن به روی پرده رفته است. اگرچه که نتیجهی آن به چشمانداز و دید مد نظر « آدامز » وفادار بوده، چیزی جز یک سرافکندی نیست. فلمی بدون هیچگونه زرق و برق خاص و بسیار محدود شده که از داستانی بسیار کند و خستهکننده برای گفتن پیامی دربارهی اهمیت متفاوت بودن و شیاطینی که در قالب تشابهات ظاهر میشوند استفاده میکند. فلم بدون هیچگونه ظرافت، موارد قدیمی و دوستداشتنی یک خانوادهی مفتخر را به مقالهای دربارهی « صحیحگویی سیاسی » ( Political Correctness ) استفاده میکند. خب، پس « خانوادهی آدامز » فلمی خانوادگی است و با در نظر گرفتن این نکته که بخش عظیمی از مخاطبان این اثر را کودکان تشکیل خواهند داد شاید لازم باشد که اخلاقیات را در آن رعایت کرد. اما کاستیهای روایی تنها نقطهی ضعف اثر نیستند. این اثر به صورت کلی بیمبالاتیهای زیادی دارد، البته این موارد به حدی خوب هستند که بتواند طرح خانوادهی « آدامز » را مجددا بازآفرینی کنند اما با توجه به معیارها و استانداردهای کنونی اصلا چیز شگفتانگیزی محسوب نمیشوند. و صداپیشگیهای اثر هم در بهترین حالت، صرفا خوب است. اگرچه که « اسکار آیزاک » و « شارلیز ثرون » در نقش « گومز و مورتیشیا آدامز » خوب عمل کرده اند و « کونراد ورنان » هم تقلید خوبی از « تد کسیدی » در نقش « لورچ » داشته است اما شخصیت « ونزدی » با بازی « کلویی گریس موتز » اصلا جالب نیست و همه را به یاد شخصیت « کریستینا ریچی » در فلم‌‌های قبلی خواهد انداخت.
از منظر داستانی اگر بخواهیم نگاه بکنیم، فلم « خانوادهی آدامز » به دنبال جدا کردن خود از آثار قبلی است برای همین قبل از شروع داستان اصلی، مراسم عروسی « گومز و مورتیشیا » و سفر آنها از یک گروه مافیایی خشن در آتلانتیک به سوی « وستفیلد » در نیوجرزی ( محل تولد خانوادهی آدامز ) را نشان میدهد. آنها یک بیمار روانی غولپیکر به نام « لورچ » را استخدام میکنند تا به عنوان پیشخدمت خانهی جدیدشان مشغول به کار شود؛ خانهای که سابقا محل یک تیمارستان روانی بوده است و برای مدتی نیز بلااستفاده مانده. ۱۳ سال بعد ما دوباره به سراغ این خانواده میرویم، خانوادهای که در خانه‌‌ی جدیدشان به خوبی مستقر شده و تشکیل خانواده داده اند. پسر آنها یعنی « پاگسلی » ( فین ولفهارد ) و دخترشان ( ونزدی ) در حال نزدیک شدن به سالهای طغیانگری نوجوانیشان هستند. پسرک در جایی قرار دارد که مراسم سنتی و مذهبی مردانگی او باید برگزار بشود، مراسمی که شامل دورهمی آشنایان دور و نزدیک این خانواده میشود.اولین کسی که برای این مراسم از راه میرسد، عمو « فستر » ( با صداپیشگی نیک رول ) است، برادر گومز. بقیه نیز به زودی از راه خواهند رسید.
در همین حین، در شهر مجاور یعنی « ادغام » ( Assimilation ) واقع در ایالات متحده، یکی از ستارگان برنامههای شبانه یعنی « مارگو نیدلر » ( آلیسون جنی ) تصمیم میگیرد که این خانهی چندشآور در بالای تپه باید بازسازی بشود. وقتی که تلاشهای او برای قانع کردن « خانوادهی آدامز » به نتیجهای نمیرسد، او تصمیم میگیرد تا رویکرد دیگری را در پی گیرد؛ تا از شبکههای اجتماعی برای لکهدار کردن اعتبار خانوادهی آدامز استفاده بکند. مسابقهی گلف بین « انسانها » و « هیولاها » به وسیلهی « ونزدی » و دختر مارگو یعنی « پارکر » شکل میگیرد، کسانی که به دوستان صمیمی یکدیگر تبدیل میشوند. با وجود افرادی مثل « جان آستین » و « رائول جولیا » که نقش « گومز » در سریالهای تلوزیونی این مجموعه را بازی میکردند، با تمام احترام باید گفت که این شخصیت اشتباها تبدیل به یک انسان خوشمشرب و خوشبرخورد شده است. برای این فلم ، انیماتورها از « پیتر لور » به عنوان منبع الهام خود استفاده کرده اند، اتفاقی که تصادقی نیست چرا که « لور » منبع الهام « چارلز آدامز » برای نقاشیهایش بوده است. فلم ارجاعات متعددی به برنامهی تلوزیونی ذکر شده دارد، از جمله برخی دیالوگها و آهنگهای تکرارشونده ( تیتراژ ابتدایی اثر تلوزیونی به صورت نما به نما توسط تیتراژ پایانی این اثر تکرار شده اند ).  آقای « آدامز » برای کارتونهایش تنها یک قاب داشت اما هر کدام از اپیزودهای سریال تلوزیونی این اثر ۲۳ دقیقه بودند. اگرچه قبلا آثاری با مدت زمان طولانیتر از این اثر تولید شده بودند اما ذات نامتوازن این فلم نشان میدهد که شاید کوتاهی بهترین راه حل برای این خانواده باشد.  تصمیم سازندگان برای اینکه فلم را بیشتر برای کودکان ۸ الی ۱۰ ساله درست بکنند مشخصا اشتباه بزرگی بود. بنمایه و پیشفرض داستانی اثر احتمالا بیش از حد تاریخگذشته است که بتواند کودکان زیادی را به سالنهای سینما بکشد. فلم « خانوادهی آدامز » احتمالا با این امید ساخته شده بود که بتواند دوران جدیدی را برای این فرنچایز آغاز بکند. بر اساس شواهد موجود همچین چیزی خیلی بعید به نظر میرسد.