صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

Zombieland: Double Tap (سرزمین زامبی‌ها: دو بار ضربه بزن)

Zombieland: Double Tap (سرزمین زامبی‌ها: دو بار ضربه بزن) منتقد: نشریه ReelViews / کارگردان: Ruben Fleischer روبن فلایشر / نویسنده: Dave Callaham (دیو کالاهام), Rhett Reese (رت رییس)

اگر شما فلم « سرزمین زامبیها » ( Zombieland ) را دوست داشتید، احتمالا از « سرزمین زامبیها: دو بار ضربه بزن » ( Zombieland: Double Tap ) هم خوشتان بیاید اما نه به اندازهی فلم اول. فلم لحظات خندهدار مخصوص خود را دارد اگرچه که تعداد آنها چندان زیاد نیست. فلم لحظات هوشمندانهای هم دارد که صدالبته به اندازهی فلم قبلی نیستند. و البته ارتباط بین شخصیتها هم بامزه است، حداقل در اکثر لحظات فلم . به صورت خلاصه بخواهم بگویم این فلم به اندازهی کافی عمل کرده است تا بتواند مواردی که باعث شد اثر اول موفقیتآمیز باشد را تکرار کند و شاید این همان چیزی است که اکثر بینندهها این روزها از دنبالهها در سینما انتظار دارند.
آیا چیزهای جدید ترسناک اند؟ الهامبخش بودن چطور؟ خیلی معنی دارد وقتی یکی از دو سکانس برتر فلم در طی صحنهی تیتراژ انتهایی با ایستر اگ « بیل موری » است ( بیل موری ای که دو فلم زامبیمحور در یک سال بازی کرده است، « مردهها نمیمیرند » را هم ببینید ). سکانس برتر دیگر صحنهی ابتدایی فلم با لوگوی « کلمبیا پیکچرز » است.
« زامبیلند » یا قسمت اول ۱۰ سال پیش اکران شد. فاصلهی بین این دو اثر جالب است؛ چرا یک دهه برای ساخت نسخهی دوم صبر کنیم وقتی که فلم اول موفقیتآمیز بود و موفقیت نسخهی دوم را هم تا حدی تضمین میکرد؟
اگرچه که این تاخیر یک مزیت هم دارد. ۱۰ سال مدت زمان طولانیای است تا خاطرات مردم دربارهی عناصر منحصر به فرد و خاص «سرزمین زامبیها » از یادشان برود و به همین دلیل باعث میشود تا « دو بار ضربه بزن » کمتر شبیه به قسمت اول به نظر برسد، که خب همینطور هم هست.
این فلم هم یک اثر زامبی – کمدی – جادهای مثل فلم قبلی است.
وقتی که « زامبیلند » در سال ۲۰۰۹ اکران شد، مفهوم یک فلم کمدی و طنز دربارهی زامبیها، اگرچه که کاملا اصیل و اوریجینال نبود اما باز هم تازگی و طراوت خاصی داشت.
این قضیه اما در سال ۲۰۱۹ صادق نیست. دههی اخیر چندان با فلم‌‌های جدی زامبیمحور رفتار خوبی نداشت.
درنتیجهی آن بسیاری از فلم‌‌سازان تصمیم گرفتند تا مسیری را که کارگردان فلم یعنی آقای « روبن فلشر » ( که در بین این دو فلم زامبیلند، آثاری مثل « جوخهی گانگستری » ( Gangster Squad ) و « ونوم » ( Venom ) را ساخته است ) طی کرده بود را بروند و این لحن کمدی در فلم‌‌های آخرالزمانی زامبیمحور غالب بشود. « دو بار ضربه بزن » تفاوت خاصی با یک دوجین دیگر فلم مشابه خود ندارد.
۴ شخصیت اصلی فلم ( به علاوهی بیل موری ) باز هم حضور دارند؛ زامبیکش گردنکلفت و زباندارد یعنی « تالاهاسی » ( با بازی وودی هرلسون ) که دیگر به دنبال یک « کیک تویینکی » بینقص نیست؛ زیردست مشتاق و قانونساز او یعنی « کلمبوس » ( جیز آیزنبرگ )، دوست‌‌ صمیمی و زامبیکش « کلمبوس » یعنی « ویچیتا » ( اما استون ) و خواهر کوچکتر او یعنی « لیتل راک » ( ابگیل برسلین ). « دو بار ضربه بزن » از جایی شروع میشود که آنها کاخ سفید را برای استفادهی شخصی خود پاکسازی میکنند.
« ویچیتا » و خواهرش که در نهایت از زندگی در قسمت اداری در روزها و اتاقخواب لینکلن در شب خسته میشوند، راهی جای دیگری میشوند. در طی این جدایی، « کلمبوس » با دختری به نام « مدیسون » ( با بازی زوئی دوچ ) که او را در پاساژ دیده بود ارتباط برقرار میکند.
این مسئله باعث ایجاد تنش به هنگام برگشتنش « ویچیتا » میشود. در همین حین « لیتل راک » نیز در حال سفر با یک معتاد اهل شرق به نام « برکلی » ( با بازی آوان یوگیا ) است.
در نتیجه دوباره وارد یک ماموریت نجات جادهای میشویم که ابتدا به « گریسلند » میرسد، جایی که شخصی به نام « نوادا » ( روزاریو داسون ) که عاشق الویس پریسلی است، مسئول ادارهی یک هتل است.
سپس به بابل میرویم، یک جامعهی پساآخرالزمانی عجق و وجق پوش که وقتی زامبیها زنگ خانه را به صدا در بیاورند، توانایی مدیریت فاجعه را نخواهند داشت.
در حالی که « روزاریو داسون و زوئی دوچ » مقداری تفاوت و جذابیت به این پروسه و فلم اضافه میکنند اما پیشرفت چندان معنیداری در کلیت اثر ایجاد نمیشود.
در فلم « سرزمین زامبیها » ابتدایی، بیننده انسان بودن این شخصیتها را احساس میکرد. این مسئله در این قسمت صادق نیست، جایی که تنها « تالاهاسی » یک روند پیشرفت شخصیتی مشخص دارد. ملاقات « تالاهاسی » با فردی به نام « آلبکرکی » ( با بازی لوک ویلسون ) و زیردست مشابه کلمبوس او یعنی « فلگاستف » ( با بازی توماس میدلدیچ ) چندان عمقی نمیگیرد و نمیتواند خندههایی را که ازش انتظار میرفت از بیننده بگیرد. یک بخش طنز دیگر در جایی که گروه محبور است با یک مینیون به جای وسیلهای بزرگتر حرکت بکند خیلی زودتر از اینکه فکرش را بکنید مزهش را از دست میدهد.
زامبیهای بیشتری در « دو بار ضربه بزن » به نسبت فلم ابتدایی وجود دارند اما همانطور که این قضیه در آن فلم هم صادق بود، زامبیها کمترین میزان جذابیت را در میان چیزهایی که در فلم میبینیم دارند. زامبیها به چهار زیرشاخه تقسیم شده اند؛ « هومر » ( زامبیهای استاندارد احمق و مغزخور )، « هاوکینگ » ( مغزخورهای باهوش )، « نینجا » ( مخفیکارها، آنهایی که حضورشان مخفیانه و در سکوت است ) و « تی-۸۰۰» ( ترمیناتور مغزخور که البته لهجهی « آرنولد شوارتزنیگر » را ندارد). هر زمان که فلم به سکانس اکشنی نیاز داشته باشد آنها ناگهان حضور خواهند یافت.
تقریبا هیچ ترسی هنگام تماشای این فلم نخواهید داشت اما این مسئله نباید برای شما سورپرایز خیلی بزرگی باشد. اصلا آخرین بار چه زمانی چیزی با محوریت زامبیها ترسناک بود؟
کارگردان این فلم دوست دارد که کلمات مختلف را بر روی صفحهی فلم ظاهر کند؛ همهچیز، از اطلاعات زامبیها گرفته تا قوانین « کلمبوس » را یک حرکت خاصی به تصویر میکشد. این حرکات در « سرزمین زامبیها » هوشمندانه و بامزه بودند اما قضیه در « دو بار ضربه بزن » اینگونه نیست.
در نهایت هم سکانس « بیل موری » را داریم که به نظر صحنهای از یک فلم قدیمی است. اگر تا انتهای فلم را نشستید، اصلا زود سینما را ترک نکنید تا آن را هم بتوانید ببینید.
« سرزمین زامبیها » اولین باری نیست که من به واسطهی یک دنباله که حس میکند باید فلم اصلی را مجددا تکرار بکند به جای اینکه رو به جلو حرکت کند، ناامید میشوم.
من شخصیتها را در فلم اول خیلی بیشتر از فضای آن دوست داشتم اما این فلم چیز زیادی به آنها اضافه نمیکند.
به طور کلی میتوان گفت که « سرزمین زامبیها: دو بار ضربه بزن » پرچم قرمزی که بسیار از دنبالهها بلند کرده بودند را برمیافرازد؛ چرا خودمان را اذیت کنیم؟ فلم‌‌های زامبیمحور، چه کمدی باشند و چه ترسناک تاریخ گذشته اند. وقتش است که بگذاریم در همان قبری که بهشان تعلق دارد بپوسند.