صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

«مرد عنکبوتی: به سوی بعد عنکبوتی»

«مرد عنکبوتی: به سوی بعد عنکبوتی»

این فلم پستمدرن و هیجانانگیز که تکراری دیگر بر روی محبوبترین ابرقهرمان مارول است، دنیای احتمالاتی که از ساخت این اثر وجود دارد را بسیار گسترش میدهد و  به ما نشان میدهد مارول این شخصیت را به کجاها میتواند ببرد.
درست در همان زمانی که تصور میکردید دیگر تحمل یک بازسازی دیگر از سری «مردعنکبوتی» را ندارید، یک فلم جدید از این سری منتشر شده است که تمامی آن دیگر آثار را به پس ذهن شما خواهد برد. یا شاید هم که شما نمیتوانید از این همسایهی دوستداشتنیِ مبارز با جرم و جنایت سیر بشوید و در پس ذهن خود همیشه در انتظار دنیایی با یک عالمه «مرد عنکبوتی» بوده اید. در هر صورت، نبوغ انیمیشن جدید سونی یعنی «مرد عنکبوتی: به سوی بعد عنکبوتی»(Spider-Man: Into the Spider-Verse) خود را جایی نشان میدهد که این پروژه توانایی عجیبی در این دارد که در لحظهای تمام فلمهای قبلی را کنار زده و آنها را گسترش دهد، در عین حال دنیای بسازد که عملاً «هر» کسی در آن بتواند قهرمان باشد، حتی خود شما!
به دلیل تاثیراتی که نخبههای پشت ساخت «فلم لگو»(The Lego Movie) بر روی آن گذاشتهاند یعنی «فیل لرد» و «کریستوفر میلر»(که به عنوان تهیه کننده در این اثر حضور داشته اند) این فلم از پروسه‌‌ی ساخت ۴ رنگی بر روی شخصیتهای انیمیشن استفاده کرده است که به صورت ۳ بعدی در رایانه طراحی شده اند. تاثیر آن کامل مشخص است و باعث شده تا این کامیکبوک با کیفیت زنده بشود. در مقابل این حس زیبایی شناسی بصری که با یک موسیقی هیپ-هاپ ترکیب شده است، «لرد» و نویسندهی دیگر اثر یعنی «رادنی راتمن»(نویسندهی «خیابان ۲۲ جامپاستریت»(۲۲ Jump Street) توجه اثر را از روی «پیتر پارکر» برداشته و بر روی جانشین خلف او یعنی «مایلز مورالز» گذاشته اند.
شخصیت «مایلز مورالز» پسر یک پلیس آفریقایی-آمریکایی و یک پرستار پورتوریکویی است. این شخصیت اولین بار در سال ۲۰۱۱ به عنوان راهی برای تنوع بخشیدن به دنیای مارول معرفی شد. «مایلز» که در یک لباس سیاه و قرمز مردعنکبوتی بسیار خوشتیپ به نظر میرسد، تمام قابلیتهای مشابه مردعنکبوتی اصلی مثل قدرت فرابشری، سرعت بالا، ادراک قوی شده، تارهای عنکبوتی و بالارفتن از دیوار – به اضافهی یک سری قابلیت دیگر مثل «حملهی ونومی»(قابلیت شوک وارد کردن به دشمنانش) و نامرئیشدن (بهگونهای که در زیر فشار میتواند خود را نامرئی کند). اما بر خلاف دیگر فلم ابرقهرمانی معروف امسال یعنی «پلنگ سیاه»(Black Panther) که مشخصا سیاسی شده بود و قبیلهی واکاندانی را بسیار فوقالعاده نشان داد، «اسپایدر ورس» پیشزمینهای که «مایلز» از آن میآید را بیاهمیت میداند. باز هم تاکید صرفا بر این است که هر کسی میتواند «مرد عنکبوتی» باشد و این برای نسلی از کودکان که حس یکی بودن با «مردعنکبوتی» دارند بسیار انقلابی است.
نبوغ «اسپادر ورس» صرفا در اینجا متوقف نمیشود. فلم در یک قالب نوجوانانه و مخلوط با فرهنگ عامهی مردم و با لحن طنز روایت شده است و به همین دلیل پتانسیل این را ایجاد کرده است تا هر کدام از شخصیتهای این فلم بتوانند یک فلم مخصوص خود داشته باشند؛ اولین این فلمها که هم اکنون نیز تایید شده است، فلمی زنانه با محوریت تمام شخصیتهای نیز این سری است. با ساخت این فلم، سونی میتواند «اسپایدر ورس» را به بخشهای مختلفی تقسیم کند تا سرگرمی برای بینندگان به نهایت حد خود برسد(استعارهای به کامیک بوک فلم چرا که آن اثر ابتدا برای این ساخته شد که بتواند نسخههای مختلف مرد عنکبوتی را در یک مکان جمع بکند). شاید این همان نتیجهای بود که خیلیها منتظرش بودند اما فلم بهگونهای نمونههای مختلف این شخصیت را به تصویر میکشد(از کارتونهای دههی ۶۰ تا آثار اخیر) که انگار شخصیت «پیتر پارکر» هیچ چیز خاصی نداشته است.
اگر میتوانید آن لحظهی تاریخی را تصور کنید که «مایلز» پس از لیست دراز بازیگرانی که نقش هملت را بازی کرده اند، این سوال پیش آمد که آیا یک زن نیز میتواند این نقش را بازی کند؟ بیشک این سوال زمانی برای اولین بار پرسیده شد که یک بازیگر رنگین پوست نقش این شاهزادهی دانمارکی را بازی کرد.
برگردیم به داستان خودمان، «مایلز»، «مرد عنکبوتی» واقعی را دنبال میکند علیالخصوص در مبارزهی او با «گرین گابلین»ای بسیار خطرناکتر از نسخههای سینمایی آن(حداقل در ظاهر، اما صحنههای مبارزه همچنان جای کار بیشتری داشتند). او به حدی به دنبال قهرمان خود میرود که نه تنها صورت بدون ماسک او را میبیند بلکه کشتهشدنش را نیز میبیند و به همین منوال فرصت برای این نوجوان خجالتی فراهم میشود تا لباس قهرمان خود را بر تن کند، لباسی که خیلی راحت به لطف یک فروشگاه قابل تهیه است. متصدی این فروشگاه به طرز عجیبی شبیه به «استن لی» فقید است.
در این اثر، شخصیتهای منفی کم و بیش آشنا هستند اما با تصویری که از آنها در ذهن داریم احتمالا تفاوت زیادی داشته باشند. «لیو شرایبر» شخصیت «کینگپین» را صداگذاری کرده است، شخصیتی بزرگ و کچل با یک انگیزهی شخصی جهت بازکردن یک پورتال به دنیایی دیگر. «کاترین هان» خود را قالب یک دانشمند دیوانه با خلق و خویی غیرقابل پیشبینی قرار داده است. «پراولر»(که نقش بسیار مهمی در داستان اسپایدر ورس بازی میکند) یک شبح بنفش با چنگالهایی درخشان است در حالی که نمونههای اغراقشدهای از «تومبستون» و «اسکورپیون» نیز در این اثر حضور دارند.
فلمهای ابرقهرمانی وقتی که تعداد ضدقهرمانهای زیادی داشته باشند به نظر تعداد شخصیتهایشان بیش از حد میرسد، اگرچه «اسپایدر ورس» در ابتدا اینگونه به نظر میرسد اما با پرداختن کافی به هر کدام باعث میشود که این شبهه پیش نیاید. دیدن رفتار این شخصیتمنفیها با یکدیگر و اینکه چگونه به اینجا رسیدهاند بسیار سرگرمکننده است اما بیشک دیدن یک گروه «مرد عنکبوتی» که به یک گروه از آدم بدها حمله میکنند چیز جذابتری است.
تمام اینها برای گفتن این نکته است که فلمنامهنویسی تنها در صورتی در قویترین حالت خود خواهد بود که جزئیات شخصیتها را در بهترین حالت درآورده باشد. به جز یک صحنهی تعقیب و گریز سریع در داخل یک آزمایشگاه «کینگپین» – که از محل قبلی خود به بالاشهر نیویورک منتقل شده است تا به خوبی زیبایی پرواز مردعنکبوتی در بین آسمانخراشها را به تصویر بکشد – اکشن اثر به نظر خشک و کمی بیش از حد مشخص است.
شاید در ظاهر کار بسیار ترسناکی باشد که «پیتر پارکر» را از جریان مردعنکبوتی حذف کنیم اما در سناریویی که موجودیت فضا و زمان کلا اهمیتی ندارد(که باعث شده سبکهای مختلف اثر یکجا جمع شوند)، شما فکر میکنید که تمامی مرگ و میرهای اثر قابل بازگشت هستند، چیزی که احتمالا به هنگام تماشای «انتقامجویان- جنگ ابدیت»(Avengers: Infinity War) نیز آن را حس کردید. به طور کنایهآمیزی، حس پست مدرن این فلمنامه به حدی در قبال کامیک بوک آن خشک عمل کرده است که وقتی در اواخر اثر به سمت همان کلیشههای یکسان میرویم شما احساس ناامیدی خواهید کرد.
در نهایت، جایی که بزرگترین نقطهی قوت فلم و عامل فروش آن بذلهگوییهایش است، «اسپایدر ورس» بیش از حد کافی برای حد خود هوشمندانه عمل میکند. اما در این دنیا وقتی که بینندگان از پدیدهی وجود تعداد بیش از قابل تحملی ابرقهرمان رنج میبرند، جاهطلبی و اصل بودن باید تشویق بشوند، علیالخصوص تا جایی که این افسانهها شامل زنان، رنگینپوستان نیز بشود.