صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نقد و بررسی فلم «گشت ارشاد 2»

نقد و بررسی فلم «گشت ارشاد 2»

بازیگران : حمید فرخ نژاد، پولاد کیمیایی، ساعد سهیلی، بهاره افشاری، ترلان پروانه، سارا سهیلی، ساناز طاری، امید روحانی، اسدالله یکتا، صفر کشکولی، فاطمه شکری، محمد الهی حصاری، داوود مقدادی، رضا شمس الدین، فاطمه مرتضایی، منصور نوبخت، ابوالفضل تهرابی، ملیحه جلیلی، محمدعلی نقلی لو، هادی افضلی، محمدکریم ولدخانی، شهرام احمدنیا، مهدی ماهانی
خلاصه داستان : داستان این قسمت ۵ سال بعد از اتفاقات قسمت اول رخ میدهد که حسن و عباس از زندان آزاد میشوند و عطا هم از کما بیرون میآید و گروه قدیمی دوباره تشکیل میشوند. عباس و حسن و عطا مدتی نیز دنبال کار میگردند اما موفق نمیشوند و تصمیم میگیرند مسیر گذشته اشان را پیش بیرند و اتفاقات گشت ارشاد ۲ از همینجا آغاز میشود.
سعید سهیلی با ساختن «گشت ارشاد» حاشیههای فراوانی را تجربه کرد و جنجالهای ایجاد شده پیرامون آن فلم باعث شد تا نام او بر سر زبانها افتاده و با آن فلم به یاد آورده شود. سهیلی پیشازاین هم با ساختن آثاری مانند «چارچنگولی» گرایش خود به سطحیترین شکل سینمای تجاری را نشان داده بود اما برخی تحسینها که به دنبال موج ایجاد شده توسط منتقدی خاص به سمت «گشت ارشاد» روانه شد این فلم را در جایگاه متمایزی نسبت به باقی آثار کارنامهٔ او قرار داد. مایههای اجتماعی اعتراضآمیز که به شکلی بسیار سطحی در فلم کار شده بود در یک فضای غیرطبیعی مورد ارزیابی مثبت قرار گرفت و پایین کشیده شدن آن از پرده، ژست اجتماعی فلمساز را تقویت کرد. «کلاشینکف» بهوضوح در راستای سبک داستانگویی «گشت ارشاد» قرار میگرفت و همان موقعیتهای داستانی غیرمنطقی و سطحی با شعارهای اجتماعی همراه شده بود تا فلمی پرحرف، شلوغ و نامنسجم خلق شود. این بار همان قشر مدافع «گشت ارشاد» هم پشت فلم قرار نگرفتند. آخرین اثر سهیلی که به نام «گشت 2» این روزها روی پرده رفته است نمایش عجیبی از ول انگاری ساختاری و روایی است که به هیچچیز مگر جلبتوجه مخاطب به پستترین شکل ممکن توجه نشان نمیدهد.
داستان ادامهٔ زندگی همان سه شخصیت اصلی فلم اول است. حسن (ساعد سهیلی) و حاج عباس (حمید فرخ نژاد) مدتزمان زندانی بودن خود را سپری کردهاند و پس از آزادی به دنبال نفر سوم عطا (پولاد کیمیایی) میروند که پس از مرگش در پایان قسمت اول حالا گفته میشود در کما بوده و پس از به هوش آمدن بخشی از حافظه خود را ازدستداده است. تلاشهای این سه نفر برای پول درآوردن از راه قانونی موضوع اصلی فلم است که در ادامه شدت پراکندهگوییها آن را کمرنگ میکند. برای فلمساز و مخاطبینی که به شکل آگاهانه به دیدن «گشت 2» میروند اولین رسالت فلم خنده گرفتن از تماشاگر بوده است. به شکل منحصربهفردی در مورد تعدادی از آثار کمدی داخلی؛ خنداندن تماشاگر الزاماً نیازمند داستان سرگرمکننده و جذاب نیست. محدودیتهای اجتماعی که زندگی روزمره را تحت تأثیر خود قرار دادهاند اصلیترین خوراک این جنس کمدیها هستند. شوخی با ممیزیها و ورود به مباحثی که در محدوده حساسیتهای دینی، فرهنگی، جنسی و ...تعریف میشوند شگرد اصلی این فلمها را تشکیل دادهاند. «گشت ارشاد» خود یکی از نمونههای قابلذکر این طیف بود و «گشت 2» همین سبک را با شدت بیشتر به نمایش میگذارد.
اکثر شوخیهای فلم بر پایه مسائل جنسی نوشته شده است. از اشارههای نیمهکاره و مبهم به اندامهای جنسی در قالب فحاشی گرفته تا روابط عاطفی شخصیتها که بعد جنسیشان مورد تأکید است در این دسته قرار میگیرند. فلم در چند مورد از موارد ذکرشده موفق میشود مخاطب خود را غافلگیر کرده و بخنداند اما پیشروی در این جنس از شوخیها در چند سکانس حالتی زننده به خود گرفته و نتیجهٔ عکس میدهد. حدومرزهای اخلاقی سینمای داخلی خود موضوع مهم دیگری است که جداگانه قابلبحث و مطالعه خواهد بود اما نکتهای که در این مورد جلبتوجه میکند میزان پیشروی فلم در گذر از محدودیتهاست. یک قیاس ساده بین «گشت 2» و فلمی که با جنجال فراوان از پرده پایین کشیده شد یعنی «گشت ارشاد» نشان میدهد شوخیهای فلم جدید بهمراتب جسورانهترند و خط قرمزهای بیشتری را زیر پا گذاشتهاند اما چون مفهوم هیچ نیروی رسمیای در فلم به چالش کشیده نشده بهسادگی روی پرده رفته و اکران شده است. چنین نگاهی به مسئلهٔ ممیزی سؤالهای بزرگی بر جای میگذارد.
شگردهای دیگر فلم برای خنده گرفتن خیلی کهنه و ازکارافتاده به نظر میرسند. برای مثال سکانسی در فلم وجود دارد که شخصیتهای اصلی برای خرید عینک به یک مغازه شیک میروند و زمان پرداخت، پول را به واحد هزار تومان حساب میکنند درحالیکه قیمت واقعی بر پایه میلیون تومان بوده است. شگردی که بهوفور در سینما و تلویزیون ما تکرار شده و هیچ اثری از خلاقیت در اجرای آنهم دیده نمیشود. راهکار دیگرِ فلم شلوغ کردن فضا و ایجاد دعوا و درگیریهای بیمورد است. شخصیتها در موقعیتهای مختلف بیهیچ دلیلی دعوا راه میاندازند و اجرای مونتاژی ابلهانهٔ درگیریها پس از تکرار چندباره به یکی از بخشهای آزاردهندهٔ فلم تبدیل میشود.
 با نگاه کلی میتوان دید راهکارهای فلم برای خنداندن تماشاگر بسیار محدود است و درنهایت غیر از چند مورد در حیطهٔ جنسی، در باقی موارد کهنه و ناتوان باقی میماند. در بخش داستانپردازی با یکی از ول انگار ترین فلمهای چند سال اخیر سینمای ایران روبهرو هستیم. هیچچیز در این فلم غیرممکن نیست. هیچ محدودیت منطقی وجود ندارد. هیچ الزام علت و معلولیای وجود ندارد. هیچ چارچوب ژانریای جدی گرفته نمیشود. فلمساز بهدلخواه خود هر کار که خواسته با شخصیتها کرده و هر مسیر لحظهای مناسبی به ذهنش رسیده در خط داستانی فلم جایداده است.
 شخصیتها دورهم جمع میشوند و به دنبال راهی برای کسب درآمد میگردند. در چند سکانس به میوهفروشی مشغول میشوند. لحظاتی بعد از یک گروه تئاتر سر در میآورند. حضور در یک گروه تئاتر چطور میتواند از گزینههای آنها باشد؟! صحنهٔ تئاتر محلِ وقوع چند عدد از شوخیهای اساسی فلم است، به نظر میرسد وسوسهٔ نمایش این شوخیها شخصیتها را به این مسیر کشانده است. پسازاین آنها را در حال پیشگویی سرنوشت مردم میبینیم و صف طولانی از مشتریها پیش رویشان مشاهده میشود! اینکه عطا در قسمت اول مرده بوده و در قسمت دوم به فلم بازمیگردد از نظر کارگردان نمایشی از قدرت سینما بوده است! حتماً توانایی پیشگویی او که بیهیچ حدومرزی تمام موانع فلم را حذف میکند هم دلیل قانعکنندهای داشته است.
شگفتی جایی شکل میگیرد که فضای تخیلی حاصل از پیشگوییهای عطا در همنشینی با صف طولانی مردم با فضای فانتزی ترکیب میشود و به شکلی ناگهانی در این فضای ترکیبی اعترافات دردناک مشتریها به مشکلاتشان ادعاهای اجتماعی را وارد کار میکنند. البته این آخر ماجرا نیست، یک پیشگویی سادهٔ دیگر از عطا موجب پیدا شدن پدر گمشدهٔ دخترک معصوم ساکن محل میشود و رفتن بر سر قبر پدر که قبر شهیدی گم نام است نمایش بزرگ فلمساز را تکمیل میکند. مخاطب «گشت 2» با فلم عجیبی روبهرو میشود.
 فلمی که هیچ پیوستگی و هماهنگی بین اجزایش دیده نمیشود و حتی توان ایجاد فضایی یکدست در یک سکانس ساده را هم ندارد. کشف ناگهانی مکان مسابقات زیرزمینی در محل سکونت شخصیتها، حضور انبوه مردم دوروبر رینگ مسابقه (بیمنطقی جغرافیا به کنار، این جمعیت چگونه به این مکان وارد شدهاند؟!)، پیروزی حسن در مسابقه با یک مشت، کشف محل بدمن فلم توسط پیشگویی عطا و ... همه نمایشگر ول انگاری تمامعیار روایت هستند. نه توان توجیه اتفاقات قبل و بعد خود را دارند و نه خود قابلدرک هستند.
سهیلی فلم بسیار بدی ساخته است. فلمی که از افتتاحیه تا اختتامیه بدون هیچ مسیر فکر شدهای پیش میرود و در هر موقعیت برای جلبتوجه مخاطب دست به هر کار پست و بیمنطقی میزند. برای حفظ ادعاهای اجتماعی در مضحکترین شرایط حرف در دهان شخصیتهایش میگذارد. برای نمایش وجهه ارزشمدار به احمقانهترین شکل بر مزار یک شهید گمنام میرود. «گشت 2» میخواهد همهچیز را با هم داشته باشد غافل از اینکه تکتک اهداف خود را بر ضد خود تبدیل میکند و به شیوهای تخریبشده نمایش میدهد.
 در انتظار فلم بعدی سهیلی بودن کار عجیبی است. اما برای مخاطبین ثابت او، وجههٔ مثبت ماجرا اینجاست که فلم بعدی با احتمال زیاد هر چه باشد گامی روبهجلو خواهد بود.