صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

در سوگ هنرمندی که بی نظیر بود

در سوگ هنرمندی که بی نظیر بود

«سم شِپِرد» نمايشنامهنويس برنده «پوليتزر» و بازيگر نامزد اسکاري که از دنيا رفت طيف گستردهاي از فعاليتهاي هنري و فرهنگي را از سر گذراند تا به اين مرحله رسيد.
«گاردين» نوشت: «سم شپرد» که روز يکشنبه در سن 73 سالگي براي هميشه خاموش شد، شايد تنها غول ادبي آمريکا بود که ميتوانست فلمنامههاي عالي براي فلمهاي درجه يک سينما بنويسد و خودش هم نقش اول آن را به خوبي ايفا کند.
«حماقت براي عشق» (1985) به کارگرداني «رابرت آلتمن» يکي از نمونههاي خوب اين فعاليت دوگانه است که «شپرد» متن فلمنامه آن را براساس نمايشنامه نامزد «پوليتزر» خود به نگارش درآورد و نقش اصلي آن را هم بازي کرد.
نمايشنامههاي مشهور او همچون «کودک مدفون» (1979) و «غرب حقيقي» (1980) کارهايي هستند که شبيه آنها در عرصه تئاتر آمريکا ديده نميشود. شخصيتهاي او نااميد و سرخورده هستند و در فضاي جامعه و خانواده خود، بيگانه. آنها در خانوادههاي سستبنيادي شکل ميگيرند که مشکلاتش آنها را به سمت خشونت سوق ميدهد. شخصيتهاي «شپرد» شبيه افرادي هستند که مدتهاست ناديده گرفته شدهاند. در ابتداي نمايش به نظر ميرسد قصد درگيري دارند، اما به تدريج شروع به بيان حرفهاي کنايهدار و نيشدار ميکنند و بعد به مونولوگهاي تمامناشدني ميرسند.
به عنوان يک بازيگر اما، «شپرد» به سبک هاليوود کلاسيک جلو ميرفت؛ هنرپيشهاي خوشتيپ با صدايي خشن. «شپرد» پسر يک پيلوت جنگي بود و اغلب در نقش شخصيتهاي نظامي ظاهر ميشد («مرد واقعي» و «سقوط شاهين سياه»). يکي از نقشهاي سينمايي بهيادماندني او نقش روح در نسخه بهروز شده «هملت» ـ نمايشنامه ماندگار «شکسپير» ـ بود که سال 2000 توسط «مايکل آلمرايدا» ساخته شد. اين نقش چند قرن پيش براي اولينبار، توسط «شکسپير» که خود هم نمايشنامهنويس و بازيگر بود ايفا شد.
«سم شپرد» در «مردان واقعي»
اين نويسنده مطرح آمريکايي در طول زندگي 73 ساله خود، 44 نمايشنامه - بيشتر از تعداد نمايشنامههاي «شکسپير» - به نگارش درآورد. او هميشه دوست داشت به نظر برسد که غريزي و راحت مينويسد. خيلي سريع و حرفهاي مينوشت؛ در حالي که بعضي از نويسندگان تنها ميتوانند با يک خودکار يا يک نوع کاغذ مخصوص و در اتاق کاري شخصيشان بنويسند، «شپرد» هميشه ادعا داشت بهترين مکان براي نوشتن، روي پايش و در حال رانندگي در بيابان است. هميشه اصرار داشت که نوشتن ديالوگهايش را فقط پشت چراغ قرمز رها ميکند.
«سم شپرد» اولينبار در سال 1971 با نمايشنامه «دهان کابوي» به شهرت رسيد. او خود نيز در اقتباس اين اثر که در تئاتري خارج از «برادوي» به روي صحنه رفت، نقش يک موسيقيدان را مقابل «پتي اسميت» ـ ستاره موسيقي راک ـ بازي ميکرد.
پس از آن، رمان کوتاهي به نام «The One Inside » به چاپ رساند. در مقدمه اين کتاب اشاره کرد که شخصيت اصلي مرد داستان، رگههايي از تجربيات شخصي خود در زندگياش را به همراه دارد.
به عنوان يک نمايشنامهنويس، «شپرد» رويه چهرههاي بزرگ نسل قبل خود را پيش گرفت: «يوجين اونيل»، «تنسي ويليامز» و «آرتور ميلر». اينها افرادي بودند که تمها و موقعيتهاي تراژديهاي کلاسيک يوناني را به قرن بيستم آمريکا منتقل کردند. «کودک مدفون» ـ نمايشنامه برنده پوليتزر «شپرد» که در آن دعوا بر سر سرنوشت يک جسد پس از تمام شدن جنگ است، به نوعي ترجمه امروزي «آنتيگونه» است.
جدا از تئاتر «سوفوکل» و «اوريپيد»، مهمترين تأثير ادبي در نوشتار «شپرد»، فضاي وسترن بود. او هم در کودکي و هم در بزرگسالي، اوقات مختلفي را در بيابانهاي جنوبغرب آمريکا سپري کرد.
شخصيتهاي مرد داستانهاي «شپرد» انسانهايي بيگانه و فراري هستند که يا در واقع و يا در خيال، کابوي هستند. اين نمونه را در دو نمايشنامه «غرب واقعي» و «حماقت براي عشق» ميتوان ديد.
تم حاکم در اغلب نمايشنامههاي او، مشکلات دو نسل از سربازان آمريکايي است؛ سربازاني که در جنگهاي جهاني و ويتنام خدمت کردهاند و حالا نميتوانند خود را با زندگي خانوادگي در دوران صلح هماهنگ کنند.
شخصيتهاي «شپرد» معمولاً با اعتياد به مشروبات الکلي دست و پنجه نرم ميکنند. اين مسألهاي بوده که او در مصاحبهاش با «پاريس ريويو» به آن اشاره ميکند و ميگويد که سالها شاهد اين مشکل در افراد مختلف خانوادهاش بوده است.
«شپرد» در مراحل ابتدايي کارش ساکن لندن بود و اين ممکن است يک از دلايل توجه تئاترهاي انگلستان به کارهاي او بوده باشد. سال گذشته اقتباسي از «کودک مدفون» در لندن به روي صحنه رفت و «اد هريس» در آن هنرنمايي کرد. اندکي پس از آن، تئاتر «ساوثوارک پليهاوس» اقتباسي از «دروغي در ذهن» را اجرا کرد.
او در عرصه بازيگري هم کارنامه قابل اعتنايي دارد؛ در سال 1983 براي بازي در فلم «مردان واقعي» نامزد جايزه اسکار نقش مکمل مرد شد. در فلمهايي چون «سقوط شاهين سياه» ساخته «ريدلي اسکات» نيز مقابل دوربين رفت و در سال 1984 به صورت مشترک با «ويم وندرس» فلمنامه فلم معروف «پاريس تگزاس» را نوشت.
او در سال 1978 و در اولين نقش مهم خود در سينما در فلم «روزهاي بهشت» ساخته «ترنس ماليک» و در کنار «ريچارد گير» بازي کرد. از ديگر فلمهاي او ميتوان به «ماگنولياهاي فولادي»، «پرونده پليکان»، «بلک تورن»، «حماقت براي عشق» و «همسر تصادفي» اشاره کرد.
«شپرد» اخيرا در مجموعه تلويزيوني «خط خون» محصول کمپاني «نتفليکس» در نقش «رابرت ريبورن» بازي کرده بود. همچنين در فلم سينمايي روانشناختي «اينجا هرگز» حضور داشت که ماه پيش براي اولينبار به نمايش گذاشته شد.
«شپرد» علاوه بر کسب يک جايزه پوليتزر براي نگارش نمايشنامه «کودک مدفون»، دوبار نيز براي نمايشنامههاي «حماقت براي عشق» و «غرب واقعي» نامزد اين جايزه مهم شده بود. او همچنين دو بار نامزد جايزه «توني» ـ مهمترين جايزه دنياي تئاتر ـ شده بود. آخرين نمايشنامه «سم شپرد» «يک ذره ترس» نام داشت که در سال 2013 به روي صحنه رفت.