صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نتیجه ۲۰ سال سکوت

نتیجه ۲۰ سال سکوت

دومين رمان «آرونداتي روي» نويسندهاي که سال 1997 با «خداي چيزهاي کوچک» همه را شگفتزده کرد و جايزه «من بوکر» را به دست آورد، از دو روز پيش راهي کتابفروشيها شده و همه ميخواهند بدانند او بعد از 20 سال سکوت، چه تحفهاي به خوانندگانش عرضه کرده است. «آرونداتي روي» نويسنده مطرح هندي که در سال 1997 جايزه «من بوکر» را با نخستين رمان خود ـ «خداي چيزهايش کوچک» ـ به خانه برد، پس از 20 سال با رماني جديد با عنوان «وزارت منتهاي خوشبختي» به عرصه ادبيات جهان بازگشته است. او طي اين سالها فلمنامهها و کتابهاي غيرداستاني بسياري درباره موضوعاتي چون حملات آمريکا به عراق و افغانستان و محکوميت آزمايشهاي هستهاي هند به نگارش درآورده و سخت درگير امور سياسي بوده است.
 «نيويورک تايمز» به مناسبت انتشار دومين رمان اين نويسنده، نوشت: «آرونداتي روي» نويسنده هنديتبار برنده «من بوکر»، 20 سال پيش در اولين رمانش از بربريت در تاريخ، سياستهاي خونين نظام استعماري، نزاعهاي شوکهکننده مذهبي، تعصبهاي طبقاتي و فقر فلجکننده در هند و رويدادهاي تلخي که در جريان بودند و هستند، نوشت. او در آن رمان روي کمبودهاي شخصي و خصوصي تمرکز داشت و همزمان با خلق پرتره فاکنري از خانواده، که لاجرم بودن يک تراژدي کلاسيک را به همراه داشت، با به کارگيري چشم جادويياش براي ديدن جزييات احساسي و نثر جيوهاياش، خواننده را در ريتم روزانه زندگي در روستاي کرالا غرق ميکند.  او که حالا 55 سال دارد، بعد از 20 سال دومين رمانش را روانه بازار کرده و دوباره تيتر روزنامهها و نشريات ادبي را از آن خود کرده است.
 رمان «وزارت منتهاي خوشبختي» نيز همان احساسات شديد را دربردارد، اما کمتر روي وجه شخصي تمرکز دارد و بيشتر به پريشانيهاي وسيع، خشونتبار، تمسخرآميز، ديوانهوار، غيرممکن و عمومي يک ملت پرداخته است. اين رمان بلندپروازانه بسيار سرگردان که در نهايت تکاندهنده به پايان ميرسد، در ميانه راه کمي تنزل ميکند. گاهي فقدان نيروي مرکزي، اثر را به پارهپاره شدن تهديد ميکند. «روي» که بيشتر دو دهه گذشته خود را در سياست غرق کرده (او جزو حاميان جنبش جداييطلبانه کشميريها و منتقد مليگرايي هندوهاست)، با تکهپارهها و انحرافهاي متعدد داستانش را که موزاييکي از هند مدرن است، شروع ميکند و مسائل بيشمار اجتماعي، سياسي، مذهبي و فرهنگي را درست زير سطح زندگي روزمره بيان ميکند. او در اين کتاب اشارههايي به حوادث تلخ ملي همچون فاجعه نشت گاز سمي در سال 1984، کشتار سال 2002 گجرات و چندين حکايت هشداردهنده درباره قتل، تجاوز، شکنجه، قطع عضو و داستانکهايي حول محور از دست دادن و غم را عرضه کرده است.
استعداد «روي» نه در خلق اثر حماسي بلکه در جزييات شخصي است. اين مسأله به خوبي در «خداي چيزهاي کوچک» به نمايش درآمده است. به وضوح ميتوان ديد که فاصله چندساله بين اين دو رمان، به استعداد او در توصيفهاي شاعرانه يا توانمندياش در نمايش عشق و دلدادگيهاي حسابگرانه و پيچيده آسيب نرسانده است. دو قهرمان زن در اين رمان هستند که باقي ماجراها انحرافهايي از اين داستان اصلي محسوب ميشوند؛ «انجم» (با نام شناسنامهاي «آفتاب») زني است تَراجنسي که به اجبار در قبرستاني در دهلي زندگي ميکند و «تيلو» دانشجوي سابق معماري که براي ديدن دوست سابق خود «موسي» راهي کشمير ميشود. «موسي» حالا يک مبارز آزاديخواه است و تحت تعقيب جدي قرار دارد.
زماني که «روي» از جزئيات زندگي شخصيتهايش روبرميگرداند و سعي ميکند طاعون هند را عمومي جلوه دهد، قلمش سنگين و بيثمر ميشود. اما خوشبختانه به نفع خوانندهها، «روي» داستان دو شخصيت اصلي رمانش را به شکلي زيبا در پايانبندي ارکسترال اثر در هم ميآميزد. در انتها، اين دو شخصيت پس از مشاهده تلخيهاي متعدد ميتوانند نور اميد را ببينند و در حالي که بار گذشته را بر دوش ميکشند، تصويري از آينده را پي چشم خود متصور شوند.
«سايمون پراسر» مدير انتشارات «هميش هميلتون» انگليس و ناشر «وزارت منتهاي خوشبختي» اين اثر را «يکي از بهترين کتابهايي که در سالهاي اخير خوانده» و «کتابي باورنکردني با لايههاي متعدد» توصيف کرده است. او همچنين گفته است: «سبک نوشتار او خارقالعاده است، شخصيتها هم همينطور. آنها با چنان احساس همدردي و بخشندگي و تازگي زبان، جان گرفتهاند که به ما يادآوري ميکنند کلمات هنوز زندهاند، آنها ميتوانند ما را بيدار کنند و راههاي جديد ديدن، شنيدن، احساس کردن و درگيرشدن را به ما نشان دهند. اينها اين رمان را به يک کار جديد و اوريجينال تبديل ميکند.»