صفحه نخست » ورزش » به بهانه از راه رسيدن بوندسليگاي چهلونهم؛ جشني همگاني، مردميتر از هميشه
به بهانه از راه رسيدن بوندسليگاي چهلونهم؛ جشني همگاني، مردميتر از هميشه
با فوتبال كارها بسيار سادهتر خواهند شد و بدون آن روزها همانند هفتهها، هفتهها همچون ماهها و ماهها به مانند سالها، كند و خسته كننده سپري ميشوند. آري، زندگي بدون فوتبال بسيار سخت ميگذرد. شيفتگان فوتبال باشگاهي آلمان ميگويند بوندسليگا، بزرگ ترين رخداد فوتبالي در سرزمين ژرمنها "همه چيز" نيست ولي "همه چيز" هم بدون بوندسليگا "كم" است. بازاري پر درآمد كه جشني مردمي نيز براي همه است. بوندسليگا، نسخه آلماني محبوبترين سرگرمي بزرگ دنياي امروز، فوتبال را زندگي ميكند و در دوره چهل و نهم خود جشني براي همگان ترتيب داده است، مردميتر از هميشه!
پروژه بوندسليگاي چهل و نهم از همين هفته كليد خورد. 18 تيم حاضر در اين رقابتها 138 ميليون يورو را صرف خريد بازيكنان تازه كردهاند و در اين ميان بايرن مونيخ با 44 ميليون يورو هنرپيشه نقش اول شمرده ميشود. باوارياييها نو نوار شدهاند تا ناكامي فصل پيش را به دست فراموشي بسپارند. جاه طلبي مونيخيها با لوئيس فان خال ارضا نشد و اكنون هوينس و رومنيگه به چهرهاي قديمي روي آوردهاند. آيا يوپ هاينكس ميتواند از پس انتظارهاي بالا و گاه نا به جاي كارفرمايانش بربيايد يا دورتموند با "يورگن كلوپ" يا تيمي ديگر با يك مربي جوان همه چيز را به سود خود به پايان خواهد برد؟
138 ميليون يوروي تقريبي برابر ميلياردها يورويي كه دولتها و بانكها در هفتههاي گذشته براي بهبود شرايط اقتصادي و فرار از تشديد بحران مالي در بازارهاي اروپا هزينه كردهاند، چندان هم رقم هنگفت و چشمگيري به نظر نميرسد ولي براي آن كه بايرن و دورتموند بر سر قهرماني بوندسليگا با هم مبارزه كنند يا براي گيج و مبهوت كردن كارشناسان فوتبال و هواداران فوتبال كافي باشد. حال اگر با اين همه هياهو مهاجمي گل نزند چه؟ درست همانند آنچه براي برمن پيش آمد. شايد مهاجمان تازه آلترناتيوهايي باشند. شايد جوانان گلزني كنند و همه چيز ناگهان دگرگون شود. درست همانند كاري كه مارسل شملتسر يا ماريو گوتسه در دورتموند صورت دادند.
دوباره بازي خواهد شد. دوباره ستارهها پا به توپ خواهند شد. براي حل معمايي كه پاسخش را تنها توپها ميدانند.
چرا فوتبال؟ پرسشي كه در ابتداي هر فصل از فوتبال طرح ميشود، با پاسخهاي فراوان و بي پايانش. هر بار هم تازه و غير تكراري. ليونل مسي در 90 دقيقه زمان قانوني فوتبال كاري را انجام ميدهد كه يوسين بولت در زمان اندكي بيش از 9 ثانيه. آدمها سالهاست دست به آفرينش ماشينهايي زدهاند كه ميتوانند، آنچه را هر دونده، وزنه بردار، پرتاب كننده و ... انجام مي دهند، بسيار بهتر صورت دهند: آنها ميتوانند سريعتر بدوند، بارهايي به مراتب سنگين تر را بلند كنند يا مسافتهايي طولانيتر را بپيمايند. تنها ماشيني كه بتواند همانند انسانها فوتبال بازي كند، خلق نشده است و نخواهد شد. فوتبال برنامه پذير نيست، جذبه مهارتي است كه در اصل نبايد بتواند كاري را صورت دهد و در زمانهايي كه ميتواند، همه را خوشحال ميكند.
براي همين فوتبال. و البته نه تنها به همين خاطر. در اگست هر سال ميليونها نفر دلايل خود را براي فوتبال ميجويند و مييابند. نزديك به نيم ميليون نفر اين هفته روانه ورزشگاههاي فوتبال در آلمان شدند تا از نزديك بازي تيمهاي محبوب خود را تماشا و بازيكنان مورد علاقهشان را پشتيباني كنند. همانهايي كه چشم به راه پايان دوران تعطيلي فوتبال بودند و اكنون انتظارشان به پايان رسيده است؛ براي رفتن به ورزشگاه، حس كردن حال و هوايش، كشف استعدادهاي تازه، تماشاي بازيها، قهرماناني كه از راه ميرسند و جشن قهرماني پس از آن!
و بوندسليگا همچنان بوندسليگا مانده است، پيش بيني ناپذير! بر خلاف آنچه در ليگ برتر و ليگا مي بينيم يا ايتاليا كه هنوز از پس لرزههاي تباني و رشوه خواري به خود مي لرزد. فوتبال باشگاهي آلمان هم از وسوسههاي تباني در امان نيست و شايد در آن چيزي را ببينيم كه در فوتبال تركيه و يونان ديدهايم. شايد هم از آن رو كه مانند هر جاي ديگر هر پولي را نميپذيرد، از اين خطر دور باشد و بماند. دور از پول و البته دور از تجمل گرايي!
برخلاف انگليسيها يا اسپانياييها كه حتي نام ليگهاي خود را هم به بانكها ميفروشند و بر خلاف بيشتر باشگاههاي بزرگ و كوچك اروپايي كه آگهي هر چيزي را روي سينه بازيكنان خود حك ميكنند تا پول بيشتري را در حساب خود ببينند. همه چيز از نوشيدنيهاي الكلي گرفته تا شركتهاي برق و تلفن. فوتبال حرفهاي آلمان شهرت خوب خود را بر خلاف بسياري ديگر هنوز به حراج نگذاشته است. بوندسليگا هنوز هم بوندسليگاست.
شايد براي همين هم باشد كه شالكه با كوهي از بدهيها رو به روست و برمن بايد كمربندش را تنگتر بسته و دست به صرفه جويي بزند. دورتموند قهرمان 2011 از آن رو ميدرخشد كه 6 سال پيش تا مرز ورشكستگي و نابودي پيش رفت ولي مقاومت كرد و ماند. در بوندسليگا از جنجال بازار جا به جايي بازيكنان – همانند آنچه در تابستان كنوني در مالاگا يا پاري سن ژرمن ديده شد – خبري نيست. هيچ بوندسليگايي حاضر نيست همانند پاريسيها 43 ميليون يورو را يكجا بپردازد تا خاوير پاستورهي آرجنتیني را در رقابت با چلسي از آن خود كند.
با اين همه بايد گفت و پذيرفت كه بوندسليگا نيز قله نيست ولي در قياس با ديگر همتايان خود درخشانتر ايستاده است. آنها در دهه اخير بيشتر از آن كه پول و سرمايه خود را خرج كنند، سرمايه گذاري كردهاند، در ورزشگاهها و همچنين پرورش استعدادها. به اين ترتيب بايد روي درآمد بيشتر هم حساب كنند، هم از حضور تماشاگران بيشتر در ورزشگاه هاي اختصاصيشان و هم از فروش بازيكنان جوان با باشگاههاي بزرگتر! تنها ليگ برتريها درآمد بيشتري از بوندسليگاييها دارند، آن هم به دليل بازار جهاني فروش بازي هايشان و بهاي بالاتر تیکت ورزشگاه هايشان. در مقابل در ايتاليا كه روزگاري نه چندان دور قدرتمندترين ليگ فوتبال دنيا را دارا بود و اكنون بايد يكي از 4 سهميهاش در ليگ قهرمانان اروپا را به بوندسليگا واگذار كند، صداي آدريانو گالياني، مرد شماره 2 ميلان هم در آمده است: "روزگاري رستوران مجللي بوديم و اكنون تنها پيتزا فروشي كوچكي هستيم."
صورتحساب رستوران بوندسليگا در تابستان جابهجايي بازيكنان رقم 138 ميليون يورو را نشان ميدهد. كمتر از نيمي از صورتحساب سري A يا ليگ برتر انگليس. بدون ترديد اين موضوع به خاطر توان مالي بالاتر ايتالياييها يا ليگ برتريها نيست. سود اين بخش از صرفه جوييها به جيب تيم ملي آلمان و خود بوندسليگا ميرود. تيمهايي جوان كه آتيه تيم ملي آلمان را تامين ميكنند. در تابستان جاري بيشتر پولي كه در بوندسليگا پرداخت شده براي بازيكناني است كه 20 تا 22 ساله هستند. يك بررسي نشان ميدهد وضع باشگاههاي آلماني از سال گذشته بهتر هم شده است. در آن زمان تنها يك سوم تيمها سود داشتند ولي اكنون نيمي از بوندسليگاييها سود كردهاند. در اين سالها رويكرد تيمها در خرج درآمدهايشان هم دگرگون شده است.
تضادي موفق در قياس با دهه 90 كه ژرمنها حاضر نبودند از تجربه بازيكنان چشم پوشيده و به جوانترها همانند امروز ميدان بدهند. جوانگرايي آن دوره بوندسليگاييها تنها در شوهاي تلويزيوني بود و در زمين بازيكنان جوان فرصت چنداني نمييافتند. به همين ترتيب بود كه بوندسليگا به ناگاه خود را پير و فرتوت يافت. ولي امروز همه چيز دگرگون شده و چرخ بوندسليگا را جوانان ميچرخانند.
نسلي كه 18 تا 22 سال سن دارد، مسئوليت پذير است و از بازي و مسابقه لذت زيادي ميبرد. نسل جواني براي قرن 21 كه پيش از آن كه در جشن پيروزي شركت كند، تكاليفش را انجام ميدهد و در كنار همه اين موارد هر روز بيش از روز پيش چهرهاي آلماني پيدا ميكند: دقيق، قابل اعتماد، وقت شناس. درست همانند پيامي كه در جريان جام جهاني 2006 به تمام دنيا فرستاد.
بوندسليگا با ركوردشكني تماشاگرانش، حال وهواي خوشايند ورزشگاههايش، گلهاي فراوانش و فوتبال زيبايش از راه رسيد اگر چه همانند ليگا يا ليگ برتر "لوكس" و "تجملي" نيست. بوندسليگايي كه فوتبال را زندگي ميكند، در دوره چهل و نهم خود جشني براي همگان ترتيب داده است، مردميتر از هميشه!