صفحه نخست » ورزش » از رائول تا کاسیاس؛ کهکشانی که احترام ستارههایش را نگه نمیدارد
از رائول تا کاسیاس؛ کهکشانی که احترام ستارههایش را نگه نمیدارد
رئال مادريد سال 1902 تاسيس شد و يکي از قديميترين باشگاههاي فوتبال جهان است. رئاليها خودشان را «بزرگترين باشگاه دنيا» مينامند، پر افتخارترين باشگاه اروپا هستند و بيشتر ستارههاي فوتبال دنيا براي رفتن به مادريد سر و دست ميشکنند.
بارها رکورد جذب گرانقيمتترين بازيکن جهان را شکسته و حضور فوق ستارههايي مانند رونالدو (هم برازيلي و هم پرتگالي)، فيگو، زيدان، کاکا، بکام و بيل موجب شده يکي از القاب اين باشگاه، «کهکشانيها» باشد.
اما جدايي ايکر کاسياس بار ديگر نشان داد که رئال مادريد گرچه از ستارههايش خوب استقبال ميکند، اما اصلا بدرقهکننده خوبي نيست.
کاسياس را در برنابئو، «ايکر مقدس» صدا ميزنند، او 25 سال پيراهن باشگاه را به تن داشته، تقريبا هر عنوان باشگاهي را صاحب شده و با هر معياري يکي از اسطورههاي باشگاه است.
ولي شايد بتوان کنفرانس مطبوعاتي اين بازيکن پيش از ملحق شدن به پورتو را نمونهاي از رفتار رئال با ستارههايي دانست که ديگر نيازي به آنها ندارد.
او در آخرين کنفرانس مطبوعاتي تنهاي تنها بود. تيم براي اردوي پيشفصل راهي استراليا شده بود و هيچ کس براي تشکر از بازيکني که ربع قرن براي باشگاه عرق ريخته بود، به خودش زحمت نداد. درست است که فرصتي براي برگزاري بازي خداحافظي نبود، اما در روز آخر فلورنتينو پرس، رئيس باشگاه، يا دستکم يکي از مديران باشگاه مثل اميليانو بوتراگنو، ميتوانستند کنار او بنشينند. ميشد تصويري از آن همه جام و افتخار که او در اين مدت برد، نشان داد تا خاطرهاي خوش از جدايي کاسياس ساخته شود، اما هيچ کدام از اين اتفاقها، رخ نداد.
حالا گفته ميشود که پرس از کاپيتان سابق تيمش خواسته که در مراسمي که به افتخارش در سانتياگو برنابئو برگزار ميشود شرکت کند و کاسياس هم قبول کرده، اما به نظر ميرسد اين کار بيشتر از اين که نشان قدرداني باشد، تلاشي است براي جبران رفتار باشگاه با اسطورهاش. رفتار نامناسب رئال با ستارههايش فقط به کاسياس محدود نميشود و کارنامه مادريديها در اين زمينه برخلاف افتخارات فوتباليشان، تعريفي ندارد.
کارلو آنچلوتي (2015)
براي پيدا کردن داستاني مشابه نياز نيست خيلي به عقب برگرديم. تنها يک سال پس از کسب «لا دسيما» (دهمين قهرماني رئال در اروپا)، که بزرگترين آرزوي باشگاه بود، کارلو آنچلوتي، سرمربي ايتاليايي باشگاه اخراج شد. درست است که آنچلوتي طي اين سال هيچ عنواني (به غير از سوپرکاپ و جام جهاني باشگاهها) بهدست نياورد، اما اين هم انصاف نيست که از يک مربي توقع داشته باشيد هر سال برنده عنواني شود. وقتي در کنفرانس مطبوعاتي دليل اخراج آنچلوتي را پرسيدند، پرس پاسخ داد :»نميدانم.»
«کارلتو»، در حالي تيم را به دست گرفت که مربي بزرگي مثل ژوزه مورينيو را از دست داده بود. او هم رختکن تيم را آرام نگه داشت و هم توانست رابطه خوبي با مطبوعات داشته باشد.
شخصيت آرام او، آرامش را به تيم پرحاشيهاي مثل رئال مادريد تزريق کرد، ولي هنگامي که نياز به حمايت مديران باشگاه داشت، آن پاسخ را گرفت.
بازيکنان بزرگي مانند کريستيانو رونالدو، کريم بنزما و سرخيو راموس از تمام اعتبارشان کمک گرفتند و در شبکههاي اجتماعي از آنچلوتي حمايت کردند، اما مرغ هيات مديره باشگاه يک پا داشت.
ويسنته دلبوسکه (2003)
آنچلوتي با دستان خالي باشگاه را ترک کرد، ولي دلبوسکه وضعيتي متفاوت داشت. چهار سال حضور اين مربي اسپانيايي با آمدن فهرستي طولاني از ستارهها به رئال مادريد همراه بود و دلبوسکه در حالي باشگاه را ترک کرده که قهرمان هم شده بود.
او توانست براي رئال دو قهرماني در ليگ قهرمانان اروپا، دو قهرماني لاليگا، يک قهرماني جام حذفي وي يک قهرماني سوپر کاپ را به ارمغان آورد. در حالي که تيم داشت قهرماني اسپانيا را در ورزشگاه خانگي جشن ميگرفت، فرآيند اخراج او در حال انجام بود و يک روز بعد به طور رسمي اعلام شد.
او به بهترين وجه ممکن توانست ستارههاي مغرور رئال را کنترل کند و در کنار هم قرار دهد و جايزهاش در پايان اخراج بود. پرس همان زمان در دفاع از تصميمش به بيبيسي گفت:
« نشانههايي ديده بوديم که خبر از تمام شدن دلبوسکه ميداد. نميخواهم در اين مورد حرفي بزنم اما او مربي مناسبي براي آينده باشگاه نبود.»
مانند آنچلوتي بازيکنان زيادي پشت دلبوسکه ايستادند، اما نتيجه يکي بود.
رائول گونزالس (2010) - فرناندو هيرو (2003)
ايکر کاسياس اولين بازيکني نيست که بي احترامي رئال نسبت به کاپيتانش را تجربه ميکند و پيش از اين صابون باشگاه به جامه ساير کاپيتانها هم خورده است.
فرناندو هيرو، مدافع پيشين و رائول گونزالس مهاجم سابق رئاليها هم خداحافظي باشکوهي نداشتند؛ در حالي که به ترتيب 14 و 16 سال با پيراهن رئال بازي کرده بودند. هيرو 439 بار براي رئال بازي کرده بود و رائول 550 مسابقه با پيراهن رئال مادريد را در کارنامه داشت. گرچه هيرو به طور رسمي اخراج نشد، اما با رفتن دلبوسکه قرارداد او هم تمديد نشد و اعتراض صدها نفر از هواداران نسبت به جدايي اين دو نفر هم به جايي نرسيد. او به عنوان دستيار آنچلوتي به باشگاه بازگشت اما با رفتن مربي ايتاليايي، دومين خداحافظياش از باشگاه هم از راه رسيد.
تراژدي رائول درست مشابه کاسياس بود. از اوايل جواني به باشگاه آمد، پيشرفت کرد و جايگاهش را در تيم اصلي بدست آورد. يک مصدوميت به کار رائول در فصل 2010 و در باشگاه رئال مادريد پايان داد. او هم خشک و خالي باشگاه را ترک کرد، درست مثل گوتي که يک روز قبل، پس از 15 سال درهاي خروجي باشگاه را پيش چشمش ديده بود.درست برخلاف رئاليها تماشاگران شالکه با آغوش باز از او استقبال کردند و گرچه او هيچگاه به اوج قبلي نرسيد، اما اوقات خوشي را در باشگاه آلماني تجربه کرد. رئال البته براي رائول بازي خداحافظي گذاشت: در سال 2013 و مقابل السد قطر.(بي بي سي)