بي آبرويي پس از سوپرجام اسپانيا

دالرام عظيمي: ژوزه مورينيو بعد از پايان بازي برگشت سوپرجام بارسلونا و رئال مادريد، به شيوه منحصر به فرد خود، شكست تيمش برابر حريف ديرينه را در كنفرانس مطبوعاتي تفسيركرد. حالا كه به دنبال حوادث رخ داده در سوپر جام اسپانيا، مربي پرتغالي رئال افكارعمومي را به چالش طلبيده، منتقدان او و آنهايي كه همواره از مورينيو متنفر بوده اند، فرصتي براي ابراز انزجار عمومي از او يافته اند. از نظر آنها مردي كه به بازيكنان تيمش مي گويد در مراسم اهداي جوايز حريف شركت نكنند و رويه اي برخلاف فلورنتينو پرس رئيس باشگاه مادريدي كه تا آخرين لحظه در كنار همتاي كاتالونيايي خود ايستاده بود، درپيش مي گيرد و در كنفرانس خبري با به سخره گرفتن نام دستيار گوارديولا مدعي مي شود كه حتي نام او را هم نمي داند، با ابزاري همچون " غرور " ، به تحريك مخالفانش مي پردازد، فوتبال را بازي مردهايي مي داند كه با كوچك ترين برخورد خود را به زمين نمي اندازند و حريف را تيم كوچكي مي پندارد، لايق نشستن روي نيمكت تيمي همچون رئال نيست.

آنچه خشم دشمنان مورينيو را دوچندان كرده اين است كه مربي پرتغالي از جنجالي كه در جريان دعواي بازيكنان رئال وبارسلونا در وقت هاي اضافي سوپرجام اسپانيا به راه انداخته هم جان سالم به در مي برد. دراسپانيا معيار بازبيني تصاويرتلويزيوني براي جريمه هاي احتمالي وجود ندارد و داور بازي هم در گزارش اين ديدار هيچ اشاره اي به وارد كردن انگشت او داخل چشمان ويلانوا دستيارگوارديولا نداشته است. اين افراد با برشمردن عناوين رئال مادريد، تاريخ پرافتخار اين تيم را در تضاد كامل با حضور فردي همچون مورينيو روي نيمكت كهكشاني ها مي دانند.

به زعم مخالفان آقاي خاص، رئال مادريد با كسب 31 عنوان قهرماني لاليگا، 9 قهرماني ليگ قهرمانان اروپا، 3 جام بين قاره اي، 18 جام حذفي ، 2 جام يوفا و 8 سوپرجام اسپانيا و يك اروپا، پرافتخارترين باشگاه تاريخ فوتبال جهان محسوب مي شود. رئال مادريد باشگاه چهره هايي همچون آلفردو دي استفانو،سانتياگو برنابئو، كاپلو، هيدينك، زيدان، رونالدو، اوگوسانچس، رائول، بوتراگنو، پوشكاش، دل بوسكه و شوستر بوده و در هيچ شرايطي با چنين رفتاري كه مورينيو از خود نشان داده، نمي تواند به مربي پرتغالي هم اختصاص يابد.

آنچه مورينيو درتاريخ 17 آگوست سال 2011 ميلادي انجام داده، نمي تواند از جانب يك بزرگمرد و يا يك مربي بزرگ سر زند. ازچهارشنبه شب تاكنون، رفتاري كه مورينيو در زمان درگيري هاي رخ داده در لحظات پاياني بازي بارسا ورئال انجام داده، دررسانه هاي متعددي به رفتارهاي كودكانه و انتقام جوي دوران مدرسه تشبيه شده تا كينه توزي وانزجار از مرد پرتغالي را به اوج رساند. منتقدان مورينيو معتقدند كه هيچ گاه بازيكنان رئال مادريد، تا اين اندازه وحشي، پرخاشگر وعصبي نبوده و نيمكت اين تيم مثل دوران حضور او دراينتر، آماده براي جنگ و اعلام مخالفت باهرگونه تصميم داوري نبوده است.

مارسلو هرگز به ارتكاب چنين تكل هاي خشني روي نمي آورده و اوزيل با يك تحريك ساده ويا و والدس كنترل خود را ازدست نمي داده و كاسياس بدين شكل از كوره در نمي رفته و آلونسو و خديرا مجبور به خراب كردن بازي حريف در هر شرايطي به جاي ساختن بازي تيمي رئال نبوده اند.

زيرا اين فلسفه فقط و فقط متعلق به ژوزه مورينيو مربي اهل ستوبال رئال است كه با هزاران هزار پارادوكس وتضاد عجيب وغريب القابي همچون آقاي خاص به خود داده است. فلورنتينو پرس دراين شرايط مي داند كه راه برگشتي ندارد براي اينكه او قدرت مطلق را به مربي پرتغالي اش سپرده است. مورينيو درمقدمه اي كه بعد از مقدمه آلفردو دي استفانو براي كتابي با عنوان " انجيل رئال مادريد " نوشته، افكارخود را اين گونه تشريح كرده است: " قبل از هرمسابقه، چند خط از انجيل مي خوانم. اين كار من از روي عادت ويا حتي حركتي خرافاتي نيست. اين كار را فقط براي آرامش روحم انجام مي دهم. "

حالا مورينيو براي اولين بار دردوران مربيگري اش بعد از ورود به رئال مادريد مي تواند مفهوم شكست وناكامي را احساس وتجربه كند. اگردومين فصل حضور او روي نيمكت رئال هم مثل سال گذشته تمام شود، دوران زمامداري او درسانتياگو برنابئو به پايان نزديك خواهد شد. آنچه اين جدايي را محتمل تر مي كند، واكنش فلورنتينو پرس به نمايشي است كه مورينيو بعد از آنچه درپورتو، چلسي واينتر به روي صحنه برده، در رئال مادريد هم در حال تكرار آن است.

بعد از انتقادهايي كه از چهارشنبه شب گذشته به سوي مورينيو سرازير شده اند، احتمال اينكه پرس نگران تخريب وجهه تيمش باشد، زياد به نظر مي رسد. با اينكه مورينيو از روز ورودش به مادريد بعد از كسب عنوان ليگ قهرمانان اروپا با اينتر، براي سبقت گرفتن از گوارديولا و بارسلونا تحت فشار سنگيني قرار داشته، اما سرمايه گذاري هاي پرس روي اين تيم، راه مربي پرتغالي را براي موفقيت درعرصه اين رقابت سخت بازگذاشته بودند.علاوه براين، پرس، خورخه بالدانو مديرفني باسابقه رئال را هم از سمت خود بركنار كرد تا مورينيو به قدرت اول وآخر تيم تبديل شود. همچنين ستاره هايي همچون شاهين، كايخون، وران و كونترائو به مادريد منتقل شدند تا بافت تيم بعد از خريدهاي سرسام آور كريس رونالدو، كاكا و بنزما تقويت شود.
درچنين شرايطي كه نتايج مطلوب حاصل نشده اند، اقدام هايي نظيرآنچه مورينيودركنار زمين درورزشگاه نوكمپ انجام داد، كمك چنداني به موقعيت او نميكنند.